loading...
فروشگاه اینترنتی آیسان آنلاین شاپ
آیسان بازدید : 297 1392/04/29 نظرات (0)
  • عوامل ایجاد اختلاف بین زن و شوهر

  • شوهر من به خانواده اش بیشتر از من توجه می کند . وقتی به او می گویم که به آنها کمتر توجه کن ناراحت می شود و تا مدتها بهانه گیری و بد رفتاری می کند . آیا این توقع من بیجاست ؟پاسخ – این جمله ای که شما به شوهرتان گفته اید جمله ی قشنگی نبوده است . آقایان به خانواده شان بویژه به مادرشان تعصب دارند . اینکه ایشان بدرفتاری و بهانه جویی می کند بخاطر پیام بدی است که جمله ی شما به او داده است . این جمله ای که شما گفته اید پیام های منفی به ایشان داده اید . پیام داده اید که شما انحصار طلب شده اید و می خواهید همسرتان فقط مال شما باشد . این پیام خوبی برای همسر شما نیست . پیام داده اید که شما دارید به این رابطه با خانواده اش حسادت می کنید و می خواهید رابطه ی او را با خانواده اش قطع بکنید . اگر همسر شما بطور معمولی و متعارف دارد با خانواده اش توجه می کند ، شما نباید چنین انتظاری داشته باشید . اگر شما می خواهید که ایشان بعد از ازدواج به خانواده اش توجه نکند ، این منطقی نیست . بالاخره همسر شما با خانواده اش ارتباط عاطفی دارد . شما فکر کنید که سالهای بعد مادرشوهر می شوید ، فرض کنید که پسرتان را داماد کرده اید و عروس شما انتظار دارد که پسر شما ارتباطش را با شما قطع یا کم کند یا اینکه زیاد به شما توجه نکند، شما چه انتظاری دارید و چه حالتی به شما دست   می دهد ؟ پس اگر رابطه ی شوهر شما با خانواده اش متعادل است که حساسیت نشان ندهید ولی اگر ارتباطش هم خیلی زیاد است باز راهش این نیست که بگویید ارتباط خودت را با خانواده ات کمتر کن . بنظر من شما نسبت به همسرتان عطوفت ، مهربانی و محبت کنید و با این مهربانی و محبت مرد را به طرف منزل خودتان بکشانید . و این عدم تعادل را این جوری تعدیل کنید . در تعارض دوتا الگو ، الگویی پذیرفته می شود که محبوب تر باشد . پس شما هم محبوب تر بشوید . و از عنصر عاطفه استفاده کنید . بدانید که مادر ایشان بدون هیچ قید و شرطی به فرزندش عشق می ورزد ، مواظب باشید که محبت شما مشروط نباشد . این تفاوتی است که ممکن است بین محبت مادر و همسر باشد . اگر شما فرزندی ندارید حتما کوچولویی بیاورید زیرا عامل مهمی است که همسر را به طرف منزل بکشاند . اگر باز هم این جواب ندارد شما         می توانید داستان را به او بگویید زیرا ایشان دارند افراط می کنند ولی با این ادبیات نگویید . شما احساس خودتان را به او منتقل کنید . بجای اینکه بگویید تو چقدر به آنها توجه می کنی ، چه خبر است ؟ بگویید که همسرم من به وجود تو احتیاج دارم و بدون تو احساس غربت می کنم و دلم می خواهد بیشتر کنار من باشی . این هم یعنی ارتباط خودت را کمتر کن یا اعتدال در رابطه ات داشته باش ولی این ادبیات اثر گذار است . اگر این هم جواب نداد دیگر ادامه ندهید و کار را رها کنید چون هر چقدر که شما حساسیت نشان بدهید جزو نقطه ضعف شما بحساب می آید و در آینده ممکن است از آن بعنوان یک اهرم فشار استفاده بشود . لذا حساسیت نشان ندهید . ولی اگر این نکاتی که ما گفتیم بکار بگیرید مشکل حل می شود . اعتدال در ارتباط را هر انسانی خودش احساس می کند . انسان در هر زمینه ای که افراط یا تفریط بکند خودش احساس می کند . اگر اختلال در نظام زندگی ایجاد بشود نشانه ی افراط یا تفریط است .یک وقت اختلال  ایجاد نمی شود یعنی آقا به خانمش می رسد ، نیازهای مادی و عاطفی او را برآورده می کند ، برای منزل خرید می کنند و در منزل حضور دارند ، ابراز محبت می کنند و یک زمانی را هم به خانواده شان اختصاص می دهند و اختلالی ایجاد نمی شود.  یک وقت بچه بیمار است و آقا در منزل مادرش است . یک موقع نان ندارند و آقا نیمه شب می آید و در منزل مادرش بوده است و آقا یادش می رود که نان بگیرد .خانم هر وقت سراغ این آقا رامی گیرد در منزل مادرش است . البته غالبا ارتباط را رعایت می کنند . اینکار با داد و بیداد و قشقرق درست نمی شود باید با محبت و مهربانی وعاطفه آنرا درست کرد . 
    به شوهرم  گفتم که من را بیشتر دوست داری یا مادرت را ؟ او بلافاصله گفت : مادرم را دوست دارم . از آن روزی که این جمله را گفت دارم آتش می گیرم و می سوزم . آیا این حرف او درست بود؟
    پاسخ – پاسخ ایشان پاسخ خوبی نبوده است . اگر همسر ایشان زن شناس بودند این حرف را نمی زدند . می گفتند که خانم این چه حرفی است که شما می زنید من هم شما را و هم مادرم را دوست دارم . هرگلی بویی دارد و این یک برخورد منطقی است . البته سوال خانم هم خوب نبوده است . شما وقتی ازدواج کردید نباید سوالهای بیخودی و اشتباه بکنید. مثلا نپرسید که خانم شما قبل از ازدواج ارتباط داشته اید ؟ این سوال شما هم سوال بیجایی بوده است . قرآن می فرماید : از چیزی که شما را ناراحت می کند سوال نکنید . شوهر شما مادرش را دوست دارد و این یک چیز طبیعی است . ولی او شما را هم دوست دارد . اگر شوهر شما به شما این طوری جواب داده است بخاطر پیام های منفی بوده که سوال شما به همسرتان داده است . اگر شما خانم مردشناسی بودید تا ایشان می گفت که من مادرم را بیشتر دوست دارم ، شما می گفتید که باید هم این جوری باشد ، شما مادر من را دوست داری یعنی مادرشما مادر من هم هست . بعد می دید که این برخورد معجزه می کند . و آقا بخاطر گفتن این جمله احساس گناه می کند و پیام های مثبت بعدی را به دنبال دارد . و عاشقانه شما را خواهد پسندید و دوست تان خواهد داشت . حالا اشتباه کرده اید و باید از این اشتباه درس بگیرید . با این احساسی که دارید می سوزید مقابله کنید . زیرا دیگران که شما را می بینند متوجه می شوند که شما دارید می سوزید حتی اگر چیزی نگویید . این افکار در رفتار شما اثر خواهد گذاشت . ممکن است که شما حقوق همسرتان را رعایت نکنید و این عامل تنش بشود . این قضیه را کاملا فراموش کنید و این خاطره را از ذهن خودتان دور کنید . نگذارید این عامل تنش  و اختلافی در زندگی شما بشود. خدا حس رقابت را برای رشد قرار داده است ولی اگر این حس رقابت تبدیل به حسادت بشود که پیامدهای منفی دارد و بنیان خانواده را بهم می ریزد ، هیچ عقل سلیمی این کار را نمی پسندد . باید احساسات و غرایز را مدیریت بکنند . اگر مدیریت کنند دیگر چنین مشکلاتی پیش نمی آید . 
    با شوهرم هیچ مشکلی ندارم ولی دخالت های مادرشوهرم دارد زندگی ام را از هم می پاشد . باید با دخالت های مادرشوهرم چکار کنم ؟
    پاسخ – دخالت باید تعریف بشود و این خیلی مهم است . خیلی افراد هر حرکتی که مادرشوهر یا مادر زن می کنند به آن دخالت می گویند . بعضی مواقع خیر خواهی و نصیحت است . بالاخره مادرشوهر است و سن بالاتری دارد و سالهای بیشتری در این دنیا زندگی کرده است ، تجاربی دراد ، سرد و گرم دنیا را چشیده است ، چند تا بچه بزرگ کرده است و گاهی کاری می کند که یک پزشک نمی تواند آنرا انجام بدهد . او می بیند که عروس خانم دارد به بیراهه می رود و با بچه اش برخوردی می کند که بعدا ممکن است او را دچار مشکل بکند و از روی دلسوزی و خیرخواهی تذکری به عروس خانم می دهد . چرا در این مواقع عروس باید مقاومت کند ؟ من معتقد هستم که باید دست مادرشوهر را هم ببوسد . این یک خیرخواهی است . اگر شما در جاده رانندگی می کنید و راننده ای بگوید که در ماشین باز است یا آب رادیاتور دارد می ریزد ، از او تشکر می کنید و نمی گویید که شما تو کار من دخالت کردید . اصلا ما فرض می کنیم که این دخالت بیجا است ، شما باید زمینه ی دخالت را از بین ببرید . این دست شما است . مسائل خصوصی زندگی تان و درگیری هایی که با همسرتان دارید به گوش مادرشوهر نرسانید . چون مادر است و احساساتی است و ممکن است که عقلانی رفتار نکند . البته مادرشوهر باید یک دید شفاف از زندگی شما داشته باشد زیرا اگر یک دید مبهم داشته باشد این هم یک حساسیت ایجاد    می کند که او را وادار می کند که دخالت بکند . لذا شما یک اطلاعات متعارفی را به او بدهید تا یک دید منطقی به زندگی شما داشته باشد که اگر یک جا دید که شما تصمیمی گرفته اید بداند که با توجه به زندگی تان این تصمیم را گرفته اید و اعمال نظر نکند . اگر این راه کار جواب نداد ، شما سعی کنید دخالت ها را از این گوش بگیرید و از آن گوش در کنید . نصیحت ها و پنده ها را با جان دل بپذیرید ولی اگر دخالت بود آنرا از یک گوش بشنوید و از گوش دیگر بیرون کنید و این تنها راه است . اگر شما به این دخالتها گوش کنید بازخورد خواهید داشت زیرا این دخالت ها از گوش شما به قلب شما آمده و شما را دل چرکین می کند بعد ممکن است که شما با مادرشوهر مقابله به مثل بکنید . بعد به شوهرتان شِکوه و گله می کنید . او روی مادرش تعصب دارد واز مادرش حمایت می کند و همین عامل اختلاف می شود . پس دخالت ها را از یک گوش بشنوید و از یک گوش بیرون کنید و نگذارید وارد قلب تان بشود . اگر زن و شوهر زندگی شان استحکام داشته باشد و بین آنها محبت باشد ،خود خانم وآقا با هم مشکل نداشته باشند ، دخالت های دیگران نمی تواند روی زندگی آنها اثر بگذارد . اگر محبت و مهربانی شما بیشتر بشود قطعا دیگران نمی توانند دخالت بکنند و اگر هم دخالت بکنند اثری روی زندگی شما نخواهد گذاشت . 
    بخاطر اذیت و آزارها ی مادرشوهرم خیلی از او می ترسم . هر وقت به خانه ی ما زنگ می زند یا می آید بشدت دچار اضطراب می شوم . راهنمایی بفرمایید .
    پاسخ – این جور مادرشوهرها هستند البته تعدادشان کم است . من به این مادرشوهر       می  گویم که شما دوست دارید که فرزندتان که داماد شده است زندگی آرامی داشته باشد . این خواسته ی هر مادری هست که نیازهای فرزندش برآورده بشود . وقتی شما عروس خودتان را آزاربدهید ، نشاط او را می گیرید  و دچار افسردگی های ماژور و حاد می شود می شود و دیگر نمی تواند نیازهای فرزند شما و حقوق او را رعایت بکند . و فلسفه ی ازدواج زیر سوال می رود زیرا فلسفه ی ازدواج آرامش بود . وقتی شما او را آزار       می دهید او نمی تواند به فرزند شما آرامش بدهد و دودش به چشم شما می رود. من به مادرشوهرها می گویم به سالهای قبل برگردید که شما خودتان عروس جوان بودید ، انتظار داشتید که مادرشوهر با شما چه برخوردی بکند ،عروس شما هم همان انتظار را از شما دارد . شما به این باور برسید که شما برای یک نسل دیگری هستید و عروس خانم برای نسل دیگر است. شما برای دو نسل هستید .اگر اعتقادات شما هم مثل هم باشد عقیده هایتان با هم فرق می کند ، سلیقه تان با هم فرق می کند . پس سعی نکنید که سلیقه هایتان را بر عروس تان تحمیل کنید . دیگر اینکه شما به عروس خانم به دیده ی فرزندتان نگاه بکنید . قطعا ای اثرگذار خواهد بود. اگر رفتار ما بزرگترها درست باشد فرزندان برای طول عمر ما دعا می کنند ولی اگر رفتار ما اشتباه باشد آنها دچار استرس می شوند . آنها وقتی ما را می بینند باید دچار آرامش بشوند . وقتی آنها دچار استرس بشوند ممکن است که ما را نفرین کنند . در بعضی پیامک ها ما داریم که برای مادرشوهرش آرزوی مرگ می کند . چرا بادی این جوری باشد ؟ به عروس خانم هم می گویم که حالا مادر شوهر شما اشتباه می کند ، تاکید من این است که شما مقابله به مثل نکنید . این خیلی خطرناک است . مطمئنا روز به روز کینه ها وعداوت ها بیشتر می شود . شما محبت و مهربانی بکنید . او انسان است و خدا در ما نفسی بنام نفس لوامه قرار داده است که ما را سرزنش می کند . داستانی است که عروس خانمی قصد کرد که مادرشوهرش که خیلی او را آزار می داد از بین ببرد . او پیش دوستش که انسان فرهیخته ای بود رفت و گفت که دارویی بده تا مادرشوهرم را از بین ببرم . او گفت که چون همه می دانند که شما کارد و پنیر هستید و اگر دارویی به او بدهی که بمیرد همه می فهمند که کار تو است و تو را می گیرند و اعدام می کنند . دوستش گفت من طرحی دارم که او را بتدریج از بین ببری. من یک دارو می دهم که در طی سه ماه به او بده تا از بین برود ولی از وقتی این دارو را می دهی به او محبت کن که کسی متوجه ی این کار تو نشود و انگشت اتهام به طرف تو نباشد. عروس خانم قبول کرد واین کار کرد .   دو هفته بعد او پیش دوستش آمد که دارویی بده که اثر این دارو را خنثی کند زیرا مادر شوهر من خیلی خوب شده است و من او را خیلی دوست دارم . دوستش گفت که من م یدانستم که تو به اینجا می رسی و آن دارو خطرناک نبوده است . پس از محبت خارها گل می شود ، درست است . با عنصرعاطفی می توانید این مشکل را حل کنید. 
    مادرم خیلی خانم من را آزار می دهد ولی من نمی توانم به مادرم چیزی بگویم زیرا می ترسم من را عاق کند . راهنمایی بفرمایید .
    پاسخ – ایشان باید زمینه های این اذیت و آزارها را از بین ببرند . مشکلات شما و همسرتان را مادرتان نباید بدانند . اگر بین شما اختلافی هست نباید ایشان بدانند . اگر خانم شما علیه مادرتان حرفی زدند و شِکوه و گِله کردند شما آنرا به مادرتان منتقل نکنید . نظر من این است که برعکس آنرا به مادرتان منتفل بکنید . اگر همسرتان صفت بدی را علیه مادرتان گفتند شما صفت خوبی را به مادرتان از طرف ایشان بدهید . اینجا دروغ اشکالی ندارد زیرا اصلاح بین دو نفر است. جلوی مادرتان ارتباط عاطفی با همسرتان برقرار نکنید . احترام بگذارید . اگر این زمینه ها را از بین ببرید آزارها کمتر می شود . این که شما می ترسید مورد عاق مادرتان قرار بگیرید چیزی نمی گویید، اگر مادرتان واقعا خانم تان را اذیت می کند و شما چیزی نمی گویید درست نیست .زیرا این از موارد عاق والدین نیست . شما که نمی خواهید بی حرمت یکنید . شما با احترام ، عزت ، آرامش و غیر مستقیم به مادرتان بگویید . اگر شما مستقیم بگویید ممکن است که مادرتان فکر کند که عروس شکایتش را پیش شما کرده است . اگر این کارها را بکنید فشارها کمتر می شود . حالا اگر فشارها کمتر نشد شما از همسرتان حمایت کنید . زیرا خانم از همسرش حمایت می خواهد . پس شما به مادر منتقل کنید که بداند اشتباه می کند و دیگر اینکه از خانم تان حمایت کنید البته در غیاب مادرتان این کار را بکنید. مدیریت روابط هم مهم است . با تعداد ملاقات ها مدیریت بشود و کمتر بشود .اگر روابط در حد نیاز باشد آزارها و اذیت ها کمتر می شود .

  •   خلاصه ای در مورد دخالت های بیجای خانواده ها و عوامل ایجاد اختلاف بین زن و شوهر بفرمایید .  
    پاسخ – اگر مرد شما به خانواده ی خودش توجه می کند و این توجه در حد متعارف وعادی هست اصلا حساسیت نشان ندهید . اگر مرد شما به خانواده اش غیر عادی توجه می کند و در زندگی شما اختلال ایجاد کرده است ،می توانید با راه کارهایی همسرتان را متعادل کنید . بهترین راه روش ، روش الگویی است . شما محبت بیشتری بکنید و محیط را آرام کنید و همان گونه که مادر ایشان به او توجه می کند شما هم به او توجه کنید . مادر به فرزند خودش بدون قید و شرط محبت می کند . شما هم به مردتان بدون قید و شرط محبت بکنید . با این کارها مطمئنا خودش متعادل خواهد شد . اگر هم مرد شما متعادل نشد راهش این نیست که شما حساسیت زیاد نشان بدهید و با یک ادبیات ناپسندی بخواهید مطلب را به او بگویید که چرا اینقدر به خانواده ات توجه  می کنی ؟ چرا به من توجه می کنی ؟ و باید رابطه ات را کم کنی . این اصلا چیز خوبی نیست . زیرا این حرفها پیام های خیلی بدی به مرد می دهد ، پیامی می دهد که شما انحصار طلب شده اید و شما می خواهید رابطه اش را با خانواده اش قطع کنید . این پیام بدی است . اگر      می خواهید به همسرتان هم بگویید احساسات خودتان را بیان کنید و لازم نیست که آن    جمله ها را بگویید . بگویید که من وقتی تنها هستم خیلی رنج می برم ، من به حضور و وجود شما در منزل خیلی نیاز دارم . حتما احساس خودتان را مطرح بکنید . خانمی گفته بودند که مادرشوهر من خیلی در زندگی من دخالت می کند ،درمواردی زیادی دخالت نیست نُصح ، نصیحت و خیرخواهی است . مادری چهار فرزند بزرگ کرده است و وقتی می بیند که شما به فرزندتان غذای کمکی می دهید که چه بسا خودش هم به       بچه اش داده و بچه دچار دل درد شده است ،می گوید که عروس خانم فکر نمی کنم که این چیز خوبی باشد . اگر دخالت به معنای واقعی هم هست ، بخاطر سعادت زندگی خودتان باید این حرفها از یک گوش شما بیاید و از گوش دیگر شما بیرون برود . اگر این حرفها در قلب شما رفت بدانید که زندگی تان خراب می شود ، همسر شما نسبت به مادرش تعصب دارد و ممکن است که زندگی شما خراب بشود . در مورد آزارهای مادرشوهر بهترین حربه محبت و مهربانی است . آقایی گفته بودند که مادرم همسرم را خیلی اذیت می کند و من بخاطر حرمت مادرم چیزی به او نمی گویم . حرمت با مدیریت منافاتی ندارد . شما می توانید با محبت و مهربانی و عطوفت با انتقال مطالب بصورت غیر مستقیم به مادر این مشکل را حل کنید . شما مادرتان را آگاه کنید که آزارهایش کم بشود اگر نتوانستید در غیاب مادرتان از همسرتان حمایت کنید . اگر در حضور مادر صلاح نمی دانید که از همسرتان حمایت کنید ، در غیاب مادرتان بگویید که مادرم با شما برخورد بدی کرد . این با داشتن حرمت منافاتی ندارد .
      مادر شوهرم به شوهرم گفته که باید زن خودت را طلاق بدهی و اِلا تو را عاق می کنم . آیا او می تواند با وجود بچه ی چهار ساله او را وادار به طلاق بکند ؟( عوامل ایجاد اختلاف بین زن و شوهر )
    پاسخ – خیر . ایشان نمی توانند این کار را بکنند . در اینجا لازم نیست که فرزند فرمانبرداری مادر را بکند . اطاعت از پدر و مادر در صورتی است که منع عقلی و شرعی نداشته باشد . مراجع عظام تقلید فرموده اند که حفظ کانون خانواده مهم است و صرف احترام به پدر و مادر ، مرد نمی تواند اقدام به طلاق بکند زیرا طلاق نزد خداوند مغبوض است . این کار مفسده دارد . بخاطر همین در دین ما تاکید شده است که باعث جدایی زن و شوهر نشوید . رسول اکرم فرمودند : اگر کسی بین زن ومرد جدایی بیندازد ، غضب و لعنت خدا در دنیا و آخرت بر او خواهد بود و خدا این حق را دارد که با هزار سنگ آتشین سنگ باران بکند و این به خاطر پیامدهای منفی آن است که این قدر سخت گرفته اند . اگر این خانم و آقا از هم جدا بشوند آسیب های روحی و روانی به خانم و فرزند وارد می شود و ممکن است که انحرافات اخلاقی برای اعضای خانواده پیش بیاید . این جدایی ها نوعی آسیب است .اگر این مادر به طلاق اصرار کند در گناه این کار شریک خواهند بود . در ادامه حضرت می فرماید : اگر فرد امر به طلاق نکند ولی با روشی کاری بکند که میانه ی زن و مرد بهم بخورد ، خدا نظر رحمت را به این فرد حرام می کند . من تقاضا می کنم که این مادرشوهر از این کار منصرف بشود. ممکن است که مادر توجیهاتی داشته باشند ولی بالاخره آنها فرزندی دارند و این کار خطرناک است . این هم یکی از عوامل ایجاد اختلاف بین زن و شوهر است .
      با وجود مخالفت شدید مادرشوهرم با شوهرم ازدواج کردم . الان با وجود یک فرزند و پس از گذشت چهارسال ، او هنوز هم به من بی اعتنایی می کند  و من را دوست ندارد. من باید چکار می کنم ؟ ( ایجاد اختلاف بین زن و شوهر )
    پاسخ – ای کاش شما رضایت مادرشوهرتان را جلب می کردید . شما باید به ایشان حق بدهید زیرا شما غرور ایشان را جریحه دار کرده اید و به ایشان بی اعتنایی کرده اید و کاخ آمال و آرزوهای ایشان را فرو ریخته اید . در حقیقت اشتباه کرده اید . الان شما باید کانون حانواده تان را حفظ کنید . برای اینکه مشکل حل بشود شما باید خیلی بردبار باشید . برای رفع این مشکل نیاز به زمان و حوصله دارید . این کار سختی است . شما باید در مقابل بی اعتنایی ها مقابله کنید ، کم نیاورید و مقابله به مثل نکنید . صبر کنید . در   آمیزه های دینی ما هم صبر و ظفر را دو تا دوست قدیمی در نظر گرفته اند . همراه با این بردباری که دارید حتما از مادرشوهرتان عذر خواهی کنید . به او بگویید که من اشتبتاه کردم و ای کاش نظر شما را جلب می کردم ،من بخاطر این کاری که کردم احساس بدی دارم . یک عذرخواهی یک دقیقه ای می تواند کوهی از نفرت را از دل طرف بردارد . اگر ایشان اینکار را زودتر می کردند ، شاید به چهار سال هم نمی رسید . به ایشان محبت کلامی و عملی بکنید ، هدیه بدهید . روایت داریم که هدیه کینه را از بین می برد . در بعضی از موارد زندگی از ایشان نظر بخواهید و به ایشان شخصیت بدهید .اگر این کارها را انجام بدهید ، به موفقیت می رسید . گاهی مادر نمی تواند با این مسئله کنار بیاید . ما به این مادر می گوییم که دنیا محل عفو است . اینرا دین به ما یاد داده است . کسی که می بخشد ، درهای رحمت الهی به روی او باز می شود زیرا عفو کار سختی است . اگر شما ببخشید خدا سرنوشت بدی که برای شما رقم خورده است را تغییر می دهد و جلوی بلا و مصیبت را می گیرد . انسانی که می بخشد آرامش روانی پیدا می کند اما  کسی که دلش پر از کینه است آرامش روانی ندارد . کنفسیوس می گوید که اگر کسی به شما بدی می کند اهمیتی ندارد ،فراموش نکردن آن و پیوسته به یاد آوردن آن است که شما را زجر می دهد . من از این مادر می خواهم که عفو کند .انسانی که می بخشد همیشه خوشحال است ولی کسی که انتقام می گیرد یک روز خوشحال است ولی از فردای آن روز ، تردید ها و اما و اگرها شروع می شود. چینی ها می گویند : اگر قصد انتقام داری بهتر است که دو تا قبر بکنی ، چون یکی از اینها به خودت تعلق می گیرد . ببخشید تا درهای رحمت الهی به سمت شما باز بشود. کسانی که عاشق می شوند به رغم مخالفت خانواده با هم ازدواج می کنند و نمی توانند پیامدهای آنرا درک کنند زیرا آن موقع عاشق هستند ولی بعدا برای آنها مشکل ایجاد می شود . من به دختر خانم ها می گویم که رضایت خانواده ها را در نظر داشته باشید بویژه رضایت خانواده ی پسر و مخصوصا مادر پسر . اگر شما به این رضایت توجه نداشته باشید این خانواده بعدا از این آقا حمایت نمی کنند . این خیلی اهمیت دارد . داشته ایم که پدر حمایت اقتصادی از پسر نمی کند و بخاطر همین مسئله دارند از هم جدا می شوند . اصلا آقا پسر نیاز به حمایت اقتصادی ندارد بالاخره نیاز به حمایت عاطفی که دارد . دوست داشتن و اعتنا کردن حمایت عاطفی است . حمایت معنوی و دعای خیر پدر و مادر خیلی مهم است . و اگر اینها شامل پسر و دختر نشود توفیقات معنوی از آنها سلب می شود . مثلا خانم می گوید که من نمی خواهم با مادر شما زندگی کنم ، من می خواهم با شما زندگی کنم . بعد که ازدواج می کند می بیند که این امکان ندارد . گاهی خانم    می گوید که ارتباط خودت را با مادرت قطع کن . اگر کسی این کار را بکند ، نمی تواند قابل اعتماد باشد. اگر مادر آقا پسر راضی باشد و پدرش راضی نباشد عروس خیلی سریع می تواند رضایت پدرشوهر را جلب کند زیرا پدر شوهر با عروس خیلی مشکلی ندارد .
      با اینکه مادر 65 ساله من با تمام وجود به خانم من توجه می کند اما همیشه مورد بی مهری خانم من قرار می گیرد و خانم من به او بی حرمتی می کند . راهنمایی بفرمایید .( ایجاد عوامل اختلاف بین زن و شوهر )
    پاسخ – من از این خانم تقاضا می کنم که مادرشوهر خودشان را آزار ندهند زیرا این کار خیلی آفت دارد . مرد نسبت به مادرش تعصب دارد و خانواده اش برایش مهم است . وقتی شما اینجوری با مادرشوهرتان برخورد می کنید شوهر شما این آزارها را به خودش می گیرد وبعد محبت ایشان نسبت به شما کم می شود و بعد ممکن است که شوهر شما انتقامجو بشود . حتی ممکن است که مقابله به مثل بکند . یعنی همسر شما هم به مادر شما که او را دوست دارید بی احترامی بکند . در دین ما به احترام بزرگتر خیلی تاکید شده است . حرمت بزرگتر بر همه واجب است . روزی جوانی در کنار فرد پیری نشسته بود و با پیامبر شروع به صحبت کردن کرد .پیامبر فرمود : الکبیر ، الکبیر . تمام برکت زندگی شما از بزرگترهای شما است . خیلی مواقع وقتی بزرگترهای یک خانواده از دنیا می روند برکت از آن خانواده می رود. خدا بچه ها و کهنسالان را خیلی دوست دارد . رسول اکرم فرمودند که برکت با بزرگان شما است پس احترام آنها را نگاه دارید . حضرت امیرالمومنین فرمودند : شما بزرگترهای خودتان را گرامی بدارید تا کوچکتر ها هم شما را بزرگ بدارند . این خانم باید روش خودشان را تغییر بدهند . نکند که در آینده عروس خانمی گیر شما بیاید که بدتر از رفتاری که شما با مادرشوهرتان   می کنید با شما رفتار بکند . قانون کارما می گوید : رفتار ما بازتاب برخوردهای خود ما است . یعنی اگر کار بد ببینید عقوبت می بیند و اگر کار خوب بکنید صواب می بیند . این دنیا جای مکافات است . ما روایت هایی دارمی که این قانون را تایید م یکند . در قرآن داریم : آیا پاداش نیکی به جز نیکی است ؟ در روایت داریم که اگر کسی کار خوب و صالح انجام بدهد به خودش برمی گردد و اگر کار بد انجام بدهد ، باز به خودش برمی گردد . این هم یکی از عوامل ایجاد اختلا بین زن و شوهر است .

  • 836– من به هیچ عنوان از دختر عمویم خوشم نمی آید ولی پدرم اصرار دارد که من با ایشان ازدوج بکنم . آیا تحت چنین شرایطی من باید نظر پدرم را جلب کنم ؟ ( عوامل ایجاد اختلاف بین زن و شوهر )
    پاسخ – اگر شما با این دختر عمویتان در اصول اساسی ازدواج مشکلی ندارید و در بعضی از شروط کمال همتای شما نیستند ( شروط کمال اهمیتش مثل شروط اصلی نیست مثلا این خانم همه ی شروط اساسی را دارد و شما در شروط کمال دنبال دختری بودید که نمره اش 18 باشد ولی نمره ی دختر عموی شما 16 است . یا اینکه شما دنبال دختر لیسانس هستید ولی او فوق دیپلم است . یا اینکه شما دنبال دختری هستید که سنش پنج سال از شما کمتر باشد ولی دختر عمویش شما سه سال از شما کوچکتر است ) ، با توجه به اینکه در دین ما جایگاه پدر بالا است ، خوب است که شما رضایت پدرتان راجلب کنید و با دختر عمویتان ازدواج کنید. اما یک وقت شما با دخترعمویتان دراصول اساسی مشکل دارید و همتای شما نیست یعنی از نظر ارزشی ، اعتقادی و فرهنگی همتای شما نیست یا اینکه در اصول همتای شما هست ولی در شروط کمال طوری است که شما نمی توانید با او کنار بیایید . مثل بحث تیپ و قیافه که درست است که دخترعموی شما از نظر اصول اساسی همتای شماست ولی وقتی شما او را می بینید حالت دافعه در شما ایجاد می شود. در اینجا ما صلاح نمی دانیم که شما رضایت پدرتان را جلب کنید . زیرا ما احتمال می دهیم که شما نتوانید با هم کنار بیایید و مشکلات زیادی در زندگی شما ایجاد بشود . در اینجا این ازدواج مصداق ازدواج تحمیلی است . این طور که ایشان  گفته اند که از دختر عمویم خوشم نمی آید احتمالا همین مطلب دوم است . ازدواج تحمیلی دو تا نتیجه بیشتر نخواهد داشت یا کار به جدایی می کشد یا اینکه طرف باید تا آخر عمر بسازد و بسوزد . هر دو راه لطمه است . اگر شما با دخترعمویتان ازدواج کنید بعد جدا بشوید پدر شما خیلی ناراحت می شود زیرا می بینند هم به بچه ی خودشان لطمه خورده است و هم دختر برادرشان مطلقه شده است و روابط دو تا خانواده بهم   می خورد و دشمن همدیگر می شوند . حالا اگر کار به جدایی نکشد و شما بسازید و بسوزید ، پدر متوجه می شود که پسرش با نشاط نیست و روز به روز دارد آب می شود و پدر در اینجا هم غصه می خورد . پس لازم نیست که شما رضایت پدرتان را جلب کنید . اگر الان پدر از شما ناراحت بشود 5 نمره از دست شما ناراحت می شود ، اگر شما عقد کنید و در دوران عقد جدا بشوید ، پدرتان 50 نمره ناراحت می شود ،اگر عروسی بکنید و جدا بشوید پدرتان 500 نمره ناراحت می شود و اگر بچه ای داشته باشید و بعد جدا بشوید پدرتان 5000 نمره ناراحت می شود . عقل به انسان می گوید که بین نمره ی 5 و 5000 عدد پنج را انتخاب کند . امروزه خیلی بعدی است که پدری با زور فیزیکی یعنی کتک و حبس و بیرون کردن از خانه بچه اش را وادار به ازدواج بکند . ( البته گاهی بندرت این اتفاق می افتد ) امروزه اهرم فشار عاطفی زیاد است . پدر می گوید که اگر با این دخترازدواج نکنی تو را نفرین می کنم و از تو نمی گذرم یا اینکه اشک پدر جاری می شود و آه می کشد . شما مراقب باشید که تحت تاثیر اهرم فشار عاطفی پدر قرار نگیرید . اگر شما به حرف پدرتان گوش ندهید هم به نفع خود شما و هم به نفع پدرتان است . به والدین هم توصیه می کنیم که در ازدواج اصرار نکنید زیرا بحث شصت سال زندگی مشترک است . ازدواج را به جوانان تان تحمیل نکنید . یک وقت هم شروط اصلی و هم شروط کمال دختر عمو مطلوب است ولی کشش وجود ندارد . وقتی شما فردی را می بینید سه حالت وجود دارد . یا فرد دافعه دارد یا جاذبه یا بی تفاوت است . اگر فرد جاذبه دارد ، شما مواظب اصولتان باشید ، اگر طرف دافعه دارد ، شما به او نه بگویید ، اگر بحث بی احساسی است ، نباید طرف را رد کنند . در 95 درصد افراد بعد از محرمیت محبت ایجاد می شود و در پنج درصد این محبت ایجاد نمی شود و آن کسانی هستند که اختلال آرمانگرایی دارند . گاهی بین دخترعمو و پسر عمو یک احساس خواهر برادری است و احساس غریزی که باید نسبت به هم داشته باشند را ندارند . روایت اینکه عقد دخترعمو و پسرعمو در آسمان ها بسته شده است وجود ندارد .
    837 – با اینکه من نسبت به عروسم کوتاهی نکرده ام ولی او همیشه من نسبت به من بدبین است ومن را آزار می دهد . چکار کنم که دید او نسبت به من عوض بشود و رفتارش تغییر بکند ؟  ( عوامل ایجاد اختلاف بین زن و شوهر )
    پاسخ – معمولا عروس خانم هایی که به مادرشوهر بدبین می شوند علتی دارد و        بی علت نیست . بحث دخالت های بیجای مادرشوهر ، بحث تحمیل سلیقه یا اینکه این عروس خانم را با عروس های دیگر مقایسه می کنند ، بین این عروس خانم و      عروس های دیگرش تبعیض قائل می شود یا بین عروس و داماد تبعیض قائل می شوند ، این علتها حالت بدبینی ایجاد می کند و عروس را از مادر شوهر دور می کند و باعث آزار می شود . اگر این موارد در مادرشوهر هست و ایشان اینکارها را انجام می دهند ،باید اینها را اصلاح کنند تا بدبینی عروس خانم از بین برود . اگر ایشان بی دلیلی شما را آزار می دهند باز یک سری راه کار وجود دارد برای تلطیف قلب این عروس خانم و اینکه محبت عروس را به سمت خودتان جلب کنید . مثلا شما به ایشان به دیده ی فرزندتان نگاه بکنید . آنچنان که به بچه های خودتان مهربانی می کنید به او هم مهربانی کنید تا مهربانی ببینید . این یک قانون است که اگر ما به کسی مهربانی و محبت بکنیم او هم به ما مهربانی و محبت خواهد کرد . رسول اکرم فرمودند : مهربانی بکن تا مورد مهربانی واقع بشوی . بزرگتر نسبت به کوچکترها مهربانی داشته باشند و کوچکترها هم به بزرگترها احترام بگذارند . کار دیگری که مادرشوهر باید انجام بدهد این است که در محافل به عروس تان توجه کنید و او را تحویل بگیرید . دیگراینکه از واژگان عاطفی استفاده کنید . وقتی مادرشوهر اسم عروس را صدا می زند ، این بار عاطفی ندارد ولی گفتن عزیزم و دخترم بارعاطفی دارد . لقمان می فرماید : یا بُنَی . حضرت یعقوب    می فرماید : یا بَنی ( فرزندان من ). این واژگان بار عاطفی دارد. شما جلوی عروس تان ارتباط عاطفی با پسرتان نداشته باشید . اگر جلوی او پسرتان را نوازش کنید بدانید که دل عروستان چرکی می شود . گاهی آقا پسر دگمه ی پیراهنش افتاده است و در حضور خانمش پیراهنش را به مادرش می دهد که بدوزد . عروس خانم از این کار اصلا خوشش نمی آید . اگر پسر به شما چنین پیشنهادی کرد به او بگویید که این را به همسرت بده که انجام بدهد . این مادرشوهر حتی نُصح ( نصیحت ) هم نکند  و دخالت هم نکند . کاری کنید که خودش بیاید و از شما راهنمایی بگیرد . دخالت بیجا غلط است . امام صادق (ع) می فرماید : بپرهیز از دخالت در چیزی کمه به تو مربوط نیست زیرا ذلیلی می شوی . رسول اکرم می فرماید : بزرگترین مردم از نظر عظمت و منزلت کسی است که در چیزهایی که به او ربط ندارد دخالت نکند. اگر شما این نکات را رعایت کنید دل ایشان را بدست می آورید و آزار و اذیتها از بین می رود. یک پیش زمینه ی فرهنگی غلط در مورد دخالت مادرشوهر وجود دارد. گاهی در فرایند خواستگاری دوست عروس خانم به عروس می گوید که با مادر شوهرت می خواهی چکار بکنی ؟ در دوران عقد هم می گوید که من مادرشوهرم را درست می کنم . اینها ذهنیت های غلط است و امیدواریم که این بدبختی های ما در جامعه از بین برود و اینها مشکلاتی برای روح و روان ما ایجاد کرده است .
    838 – خانواده ی خانم من برخورد بدی با من دارند و پدر خانمم اصلا من را تحویل نمی گیرد و مادر خانمم دائم خانمم را بر ضد من می شوراند . و هر وقت خانمم با مادرش تماس می گیرد رفتارش عوض می شود . آیا برخورد خانواده ی خانم من با داماد رفتار درستی است ؟  ( عوامل ایجاد اختلاف بین زن و شوهر )
    پاسخ – این رفتار قطعا درست نیست . مادر خانم توجه داشته باشند که پاره ی تنشان را داده اند که رفته . پسر داماد کردن با دختر عروس کردن از جهاتی با هم فرق دارند . شما در داماد کردن پسرتان پاره ی تن ی را می گیرید ولی در دختر عروس کردن شما پاره ی تن تان را می دهید . این رفتارها برای خود دختر شما مشکل ایجاد می کند و شما با این کار آرامش و آسایش دختر خودتان را از بین می برید . مادر زن باید تمام هم و غمش برای استحکام رابطه بین داماد و دخترش باشد . گاهی یک جمله ی مادر زن معجزه می کند . مثلا مادر زن بگوید که پسرم ، من به تو افتخار می کنم . داماد این جمله را خیلی دوست دارد . در بعضی مادر زن ها توصیه ها و نسخه های غیر الهی میکنند مثلا می گویند که به شوهرت خیلی رو نده ، خیلی او را تحویل نگیری و به حرفش گوش ندهی  زیرا پرتوقع می شود ، وقتی خانه ی مادر شوهرت می روی دست به سیاه و سفید نزن. اینها نسخه های غیر الهی است . این توصیه ها استحکام را از بین می برد . پدر زن باید داماد را تحویل بگیرد زیراداماد دوست دارد که مورد توجه پدر خانمش قرار بگیرد . داماد دوست دارد که شما در بعضی از مسائل با او مشورت کنید . بخاطر ویژگی اقتداری که مرد دارد ، داماد شما دوست دارد که تکیه گاه دختر شما باشد و دوست دارد که برای دختر شما اصل باشد . اگر شما در زندگی او دخالت کنید یعنی به او پیام می دهید که تو در زندگی دختر ما اصل نیستی و ما همچنان تکیه گاه او هستیم . شما پیام های بدی می دهید . امام صادق (ع) فرمودند : امام سجاد (ع) وقتی دامادشان را می دیدند عبایشان را زیر داماد پهن می کردند و می فرموندند : خوش آمد کسی که باری را از دوش من برداشت و محافظت ناموسی که بر عهده ی من بود به عهده گرفت . دختر مسئولیتش خیلی زیاد است زیرا ناموس است و وقتی ازدواج می کند و می رود ، باری از دوش پدر برداشته می شود . امام صادق (ع) می فرماید : از موجبات راحتی مومن این است که دخترش را با عروس کردن از خانه بیرون کند . خارجی ها با این که دین غنی ما را ندارند به داماد و عروسی شان توجه می کنند . آنها اصطلاح پسرقانونی  و دختر قانونی برای داماد و عروس شان دارند . این بار ارزشی و عاطفی دارد . در خارج داستان عروس و مادر شوهر به شوری خانواده های ایرانی نیست .
    839 – از پدر زنم خیلی می ترسم و اصلا او را دوست ندارم . تا من کوچکترین خطایی می کنم همسرم را از من جدا می کند و تهدید به طلاق می کند . من از روی ترس به پدر زنم احترام می گذارم . این احترام چه ارزشی دارد ؟ ( عوامل ایجاد اختلاف بین زن و شوهر )
    پاسخ -  احترام در صورتی ارزش دارد که همراه با محبت باشد و از ته دل باشد . رسول اکرم فرمودند : بدترین مردم در قیامت کسانی هستند که بخاطر شرشان مورد احترام بوده اند . در جای دیگری می فرمایند : آگاه باشید کسی که مردم بخاطر شرش به او احترام می گذارند از من نیست . ما بزرگترها باید با کوچکترها جوری برخورد کنیم که ما را دوست داشته باشند و احترام های آنها از روی ترس نباشد و برای طول عمر ما دعا کنند . اگر ما کاری بکنیم که ما را نفرین بکنند و برای مرگ ما دعا کنند ، این خیلی بد است . حضرت امیر می فرمایند : مردم یک جوری با مردم برخورد کنید که اگر شما مُردید برای شما بگریند و اگر زنده بودید با شما مهربانی کنند . ما مسلمان هستیم و باید از ائمه پیرو کنیم .  ممکن است که این آقای داماد در آینده با همسرش و دامادش مقابله مثل بکند . اینکار پدر زن روی زندگی دخترش اثر می گذارد و آثار منفی زیاد دارد . ما باید بدانیم که خداوند روزی همه ی توانها را از ما می گیرد و روزی می رسد که شاید نتوانیم دست هایمان راهم تکان بدهیم . باید بدانیم این قدرت و قلدری تا آخر عمر پابرجا نمی ماند .
    840 –  شوهرن خیلی به خانواده ی من بدبین است و فکر می کند که من خانواده ام را به او ترجیح می دهم وهمیشه از دخالتهای آنها شکایت می کند در حالیکه آنها اصلا در زندگی من دخالت نمی کنند . من چکار کنم که این تصورات نادرست از بین برود؟ ( عوامل ایجاد اختلاف بین زن و شوهر )
    پاسخ – با توجه به شدت عواطفی که شما دارید خانواده تان را دوست دارید و درست نیست که شما در مقابل ایشان رابطه ی عاطفی با خانواده تان داشته باشید . اگر یک وقت بین پدرشما و همسر شما تنش یا اختلافی ایجاد شد و حق با همسرتان بود از همسرتان حمایت کنید . اگر خانواده ی شما به همسرتان توهینی کردند شما از طرف خانواده تان از شوهرتان عذرخواهی بکنید . سعی کنید بدون شوهرتان با خانواده تان مسافرت و تفریح نروید . حالا اگر اینکار را کردید به او زنگ بزنید و به او بگویید که با او بیشتر خوش می گذشت . دیگر اینکه شما وابستگی تان را با مادرتان کم کنید و با مادرتان جلوی ایشان نجوا نداشته باشید .

  • 841 – شوهرم به خانواده ام بدبین است و فکر می کند که من خانواده ام را بر او ترجیح می دهم  و همیشه از دخالت های آنها شکایت می کند . در حالیکه پدر و مادر من در زندگی من اصلا دخالتی ندارند . چکار کنم که این تصورات نادرست از بین برود ؟( عوامل ایجاد اختلاف بین زن و شوهر )
    پاسخ – این برداشت به ویژگی اقتدار مرد برمی گردد .ایشان با شما ازدواج کرده است و دوست دارد که تکیه گاه شما باشد و برای شما اصل باشد . هر کاری که شما در خانه انجام بدهید که اقتدار مرد را به خطر بیندازد و آنرا تهدید کند ، این برداشت قوی تر   می شود . خانمها ویژگی شدت عواطف دارند و آقایان کمرنگی عاطفی دارند و همین شدت عواطف است که باعث می شود در خانمها شدت علاقه نسبت به خانواده شان وجود داشته باشد . این کار شما طبیعی است .البته مرد نسبت به خانواده اش تعصب دارد و زن نسبت به خانواده اش شدت علاقه دارد . اگر شما در حضور همسرتان زیادی به خانواده ی خودتان برسید و نسبت به آنها علاقه نشان بدهید ، ایشان این برداشت را می کنند که شما او را قبول ندارید و پدر و مادر برای شما اصل هستند . اگر بین همسر شما و پدرتان تنش و اختلافی پیش آمد ، حتما از همسرتان حمایت بکنید . لازم نیست که جلوی پدرتان عکس العملی نشان ندهید ولی وقتی به منزل رفتید به همسرتان بگویید که حق با شماست و از او معذرت خواهی کنید و این خیلی آرام بخش است و این تلقی را از بین می برد . پدرها می گویند که اگر در جایی حق بامن بود ، من رضایت دارم که از همسرت حمایت بکنی . حتی اگر جسارتی به من کرد تعصبی نشان نده . زیرا پدر         می خواهد که زندگی فرزندش آرام باشد . اگر به همسر شما توهینی شده حتما از او دفاع بکنید . سعی کنید که بدون همسرتان با خانواده تان به تفریح نروید . اگر مجبور شدید که این کار را بکنید و به مسافرت بروید حتما به او زنگ بزنید و به او بگویید که جای تو خالی است و اگر تو بودی بیشتر خوش می گذشت . مرد دوست دارد که در لذت بردن همسرش سهیم باشد . آقایان تلقی غلطی هم دارند که مادر خانم دخالت می کند . و برای اینکه شما این تلقی را هم از بین ببرید به مادرتان زیاد وابسته نباشید یا حداقل در حضور همسرتان این وابستگی را نشان ندهید . ممکن است که شما وابستگی داشته باشید ولی نباید این را جلوی همسرتان بروز بدهید . پیام این وابستگی این است که مادر شما روی شما اثر می گذارد . با مادرتان خلوت های طولانی نداشته باشید زیرا این پیام خوبی به همسرتان نمی دهد . مثلا شما همسرتان را در پذیرایی می نشانید و خودتان با مادرتان یک ساعت در آشپزخانه خلوت می کنید و آقا تلقی اش این است که مادر دارد دخترش را علیه من می شوراند . و فکر می کند که او به حاشیه رفته است و برای همسرش ارزشی ندارد . در حضور همسرتان با مادرتان نجوا و پچ پچ نداشته باشید . امام صادق (ع) می فرماید : اگر سه نفر در مجلسی باشد و دو نفر با هم پچ پچ و نجوا کنند این باعث آزار ما می شود . اگر مادرتان توصیه هایی برای زندگی تان کردند آنرا با آب و تاب برای شوهرتان تعریف نکنید . این خود تلقی ایجاد می کند که مادر خانم من در زندگی من دخالت می کند . اگر شما این نکات را رعایت کنید این تلقی شوهرش ما از بین می رود یا کم می شود . این یکی از عوامل اختلاف بین زن و شوهر است .
    842 –شما توصیه هایی بکنید که دامادها رابطه ی خوبی با مادرخانم و پدرخانم هایشان  داشته باشند ؟( عوامل اختلاف بین زن و شوهر )
    پاسخ – دامادها این تلقی را اصلاح بکنند که مادر زن دخالت می کند . مادر زن دوست دارد که زندگی دخترش خوب باشد و آسایش و آرامش داشته باشد و خیلی مواقع مادر توصیه به سازگازی با همسر را به دخترش می کند. البته ممکن است که مادر زن هایی هستند که دخالت می کنند و نسخه های غلط می پیچند و نسخه های غیر الهی نمی دهند ولی این عمومیت ندارد . ما می خواهیم این را از ذهن دامادها بیرون کنیم که این عمومیت ندارد . یعنی مادر زن هایی هستند که دلسوز شما و دخترشان هستند واهل دخالت در زندگی شما نیستند . این پیش فرض غلط را از بین ببرید . به پدر و مادر  خانم تان به دیده ی پدر و مادر خودتان نگاه بکنید . پیامبر فرمودند : پدران سه گروه هستند . یکی پدر خودت است که از او بوجود آمده ای ، دیگری پدری که به تو دختر     داده است ( پدر خانم ) و دیگری پدری که به تو چیزی یاد داده است . ( معلم ) پس پدر زن شما پدر دوم شماست ، به او توجه کنید . دامادها سعی کنند که به پدر خانم و مادرخانم شان همانطوری خطاب کنند که به پدر و مادر خودشان خطاب می کنند و این خیلی عاطفی تر است . هم آنها و هم همسر شما از این کار خیلی خوشش می آید . بعضی از دامادها پدر خانم خودشان را رقیب خودشان می دانند . اینکار خوبی نیست . گاهی در این رقابت ها بی حرمتی هایی اتفاق می افند که هم پدر خانم شما و هم خانم شما ناراحت می شود زیرا خانم شما پدرش را دوست دارد و شدت عواطف و علاقه دارد . پدر و مادر خانم شما برای همسر شما زحمت ها کشیده اند و برای تربیت او رنجها کشیده اند و بعد دسته گلی را به شما تقدیم کرده اند . شما باید قدر بدانید . (این هم یکی از عوامل اختلاف بین زن و شوهر است .)
    843 – شوهرم بشدت به مادرش وابسته است و بدون اجازه ی مادرش آب نمی خورد و برای هر تصمیمی باید نظر مادرش را جلب بکند . آیا این کار درست است ؟ ( عوامل اختلاف بین زن و شوهر )
    پاسخ – اگر دلبستگی باشد که خوب است . دلبستگی یعنی اینکه شوهر شما با مادرش رابطه ی عاطفی داشته باشد به این معنا که به مادر سر بزنند ، نیازهای او را برآورده کنند ، محبت و مهربانی کنند و مشکلات شان را حل کنند ، اگر اینها باشد خوب است . اگر اینها نباشد مرد شما دچار افسردگی می شود و احساس تهی بودن به او دست       می دهد و نمی تواند مرد خوبی برای شما باشد . پس اگر دلبستگی است اشکالی ندارد . فقط نکته ی مهم این است که این ارتباط عاطفی با مادر برای همسر آقا مشکلی ایجاد نکند . این خیلی مهم است . آقا دو تا دلبستگی دارد . یکی دلبستگی به مادر و یک دلبستگی به همسر دارد و یک ارتباط عاطفی با مادر و یک ارتباط عاطفی با همسر دارد . اگر این ارتباط عاطفه ای بگونه ای باشد که تعارض با دلبستگی پیدا کند این چیز خوبی نیست . در اینجا مرد باید مدیریت کند که دلبستگی و رابطه ی عاطفی با مادر باید در حد نیاز باشد و همچنین دلبستگی و رابطه ی عاطفی با همسر در حد نیاز باشد . چیزی که بد است وابستگی است . وابستگی با دلبستگی فرق دارد . وابستگی اشتباه است . زیرا وابستگی به معنای تعطیلی ذهن است . و به این معنای است که فرد نمی تواند تصمیم بگیرد و دیگری به جای او تصمیم بگیرد . اینکه بدون اجازه ی مادرش آب   نمی خورد رایحه ی وابستگی دارد . خانم ها بشدت از وابستگی آقایان ناراحت هستند . خانمها از مردی که به مادرش وابسته است متنفر هستند زیرا وقتی زن می خواهد ازدواج بکند اولین اولویتش نقش تکیه گاهی مرد است . یعنی می خواهد همسری پیدا بکند که بتواند به او تکیه کند و مرد حامی او باشد . نقش تکیه خواهی زن خیلی مهم     است . خیلی از خانمها به همین علت ازدواج می کنند که یک تکیه گاه پیدا بکنند. اگر خانم با آقایی ازدواج بکند که وابسته به مادرش باشد ، آقا نمی تواند تکیه گاه او باشد ( مردی که به مادرش تکیه کرد است نمی تواند تکیه گاه همسرش باشد)  . بخاطر هیمن خانم ها خیلی رنج می برند . حتی غربی ها هم از "مامی بوی " که همان بچه ننه ی ما است بدشان می آید . برای آقا هم مشکل ایجاد می شود زیرا اراده اش ضعیف می شود و اعتماد به نفس و خودباوری اش کم می شود . دیگر اینکه توقع مادر زیاد می شود . روزی که این آقا مادرشان را از دست بدهند خیلی لطمه می خورند . فرانسوی ها      می گویند : پسری که به مادرش وابسته است بهتر است که ازدواج نکند . پس اگر وابستگی است باید از بین برود . وابستگی به هر چیزی بد است . این هم یکی از عوامل اختلاف بین زن و شوهر است .
    845 – آیا وقتی پسری ازدواج می کند ، هر روز  باید به مادرش سر بزند ؟( عوامل ایجاد اختلاف بین زن و شوهر )
    پاسخ – باید اصل سرزدن به مادر باشد و فرقی هم نمی کند که انسان متاهل یا مجرد باشد . فرزند باید بعد از ازدواج به مادر و پدرش سر بزند  اگر مادر مشکلی دارد حل کنند و در حد توان نیازهای مادر را برآورد بکند . اگر مادر بیماری دارد از او پرستاری کند . اینها تا آخر عمر وظیفه ی فرزند است . پدر و مادر هم به این فرزند نیاز دارند . اگر فرزند یک مادر شصت سالش هم بشود باز بچه ی مادر است . نیاز مادر عوض نمی شود و همیشه به فرزندش نیاز دارد . رسول اکرم فرمود : بچه های ما جگر گوشه های ما هستند . فرمودند : نظر با رحمت به والدین عبادت است . پیامبر فرمودند : هرکس به پدر و مادر خودش برسد . این رسیدگی مصداقی از طاعت الهی است . مهم این است که اعتدالی باشد . افراط ها و تفریط ها است که مشکل ایجاد        می کند . فکر نمی کنم خانمی باشد که نخواهد همسرش با پدر و مادرش ارتباط نداشته باشد . اگر مخالفتی هم هست به خاطر افراط ها و تفریط هاست . رفت و آمد این آقا با مادرش باید بگونه ای باشد که نیازهای مادر برآورده بشود و رفع مشکلات و نیازهای عاطفی حل بشود و اختلالی درنظام زندگی خودش ایجاد نکند . در مورد رفت و آمد موقعیت ها فرق می کند . ممکن است که کسی که ازدواج کرده ، پدر و مادری دارد که سن شان خیلی بالا نیست و توان دارند ، اینها نیاز کمتری به رسیدگی دارند . یک وقت یکی از دو والد در قید حیات نیست ، در اینجا باید بیشتر به آنها سر بزند . یک وقت پدر و مادر در قید حیات است ولی از پا افتاده هستند و نیاز به کمک دارد . هیچ خانمی پیدا نمی شود که با اصل ارتباط همسرش با خانواده اش مشکل داشته باشد. بیشتر خانمها با این افراط ها و تفریط ها مشکل دارند . ما داشتیم کسانی که ازدواج کرده اند و کلاً مادر و پدر را فراموش کرده اند .  این هم تفریط است . در اینجا خانم باید همسرش را تشویق کند که به والدین شان سر بزنند . صله ی رحم بحث جدی است . در مورد قطع رحم و آقات آن روایات زیادی داریم . ( عوامل ایجاد اختلاف بین زن و شوهر )
    846 – در مورد رفتن به منزل پدر و مادر توصیه شما چیست ؟ ( عوامل ایجاد اختلاف بین زن و شوهر )
    پاسخ – همیشه لازم است که زن و شوهر با هم به منزل والدین خود بروند.یک وقت دیدار جمعی است که خیلی هم خوب است اما خانم و آقا به یک ارتباط فردی با     خانواده ی خودشان نیازدارند . مثلا آقا می خواهند هفته ای دو بار به والدین نشان سر بزنند . اگر بخواهند هر دو بار همسر و فرزندانشان را ببرند سختی های برای همسرشان دارد . وقتی خانم یا آقا تنها به دیدار والدین خودشان بروند محدودیت ها و معذوریت ها کمتر است و نوع غذایی که با هم می خورند همان غذایی است که بطور متعارف آبش را زیاد می کنند زیرا پسر یا دخترشان آمده است و خیلی خودشان را توی زحمت نمی اندازند ، نوع پوششی که با هم درند راحتتر است ولی اگر همسر آقا باشد هم آنها محدودتر می شوند و هم خود خانم معذب است . اگر خانم یا آقا همیشه تنها بروند ، این خوب نیست . زیرا اینجا شبه دارد و فکر می کنند که نکند با همسرش قهر است یا درگیری دارد یا نکند از خانواده ی آنها خوششان نمی آید . اینکه هر دفعه ما به خانه ی خانواده های مان می رویم نیازی نیست که با هم برویم . از نظر روانی انسان نیاز دارد که تنها والدین و خانواده اش را ببیند ، مثلا می خواهند تجدید خاطرات شیرین بکنند و همسر آقا در آن خاطرات نبوده اند و برای خانم لذتی ندارد که در جمع آنها باشد . شاید حرفهایی باشد که خصوصی تر است و شاید به صلاح آن خانم یا آقا باشد که این مسائل را نداند یا شاید می خواهند راجع به خانواده شان مسائلی را بگویند . انس و ارتباط عاطفی که پدر و مادر با فرزندشان دارند طبیعی است که با عروس خانم یا داماد ندارند . جوانی خدمت رسول اکرم رسید و گفت که من پدر و مادری دارم که خیلی به من انس دارند و دوست دارند که من بیشتر در کنارشان باشم . من چکار کنم ؟ پیامبر فرمود : اگر یک شبانه روز در کنار پدر و مادرت باشی که به انس و نیاز آنها جواب بدهی ، این شبانه روز با یکسال جهاد در راه خدا برابر است.( ایجاد عوامل اختلاف بین زن و شوهر

  • 847 – شوهرم به منزل پدر و مادرم نمی آید و رابطه اش را قطع کرده است وقتی او را با زور به آنجا می برم یک گوشه به حالت قهر می نشیند . علت قهر او چیست؟( عوامل ایجاداختلاف بین زن و شوهر )
    پاسخ- شاید همسر شما تیپ شخصیتی درون گرا هستند و خیلی دوست ندارند که در جمع قرار بگیرند ، از خلوت خودشان بیشتر لذت می برند، خیلی اهل میهمانی رفتن و میهمانی دادن نیستند . اگرچنین چیزی است ایشان را خیلی تحت فشار قرار ندهید . شما  با عطوفت ، مهربانی و کلام نزم می توانید ایشان را از لاک تنهایی دربیاورید تا ارتباط بیشتری با خانواده ی شما برقرار بکنند . اینکه می گویید با حالت قهر می نشینند این امکان را کمتر می کند که ایشان تیپ درون گرا باشند . ممکن است که شما می بیند ایشان با دیگران مشکلی ندارند و فقط با خانواده ی شما این رفتار را می کنند ، شاید ریشه های دیگری داشته باشد. شاید پدر و مادر شما در فرایند خواستگاری یا عقد سختگیری هایی کرده اند و ایشان دارد این جوری انتقام جویی می کند. اگر چنین چیزی است پدر و مادر شما از دلش دربیاورند . ما مورد داشته ایم که آقا با پدر یا برادر خانم شراکت تجاری داشته اند و با مشکل مواجه شده اند و ضرر مالی خورده اند که دراینجا پدر باید آنرا تامین کند . شاید این به خانواده ی شما ربطی نداشته باشد و ایشان از شما دق دلی دارند . شاید حقوق ایشان را رعایت نمی کنید و کارهایی که ایشان می خواستند نکرده اید ، غرور ایشان را جریحه دار کرده اید و به اقتدار ایشان را زیر سوال برده اید .  ایشان چون م یدانند که شما دوست دارید با خانواده ی شما ارتباط داشته باشد ، شاید این جوری دق دلی هایشان را خالی می کنند . آقایانی هستند که وقتی رفتار غلطی از خانم می بینند این را پای تربیت غلط خانواده می گذارند بویژه اگر بعد از ملاقات شما با خانواده تان رفتارهایی از شما ببینند . شاید علتش این باشد که شما رازهای زندگی تان را به والدین تان می گویید . مشکلات شوهر شما روی رفتار و لحن کلام آنها اثر      می گذارد و ایشان را تحویل نمی گیرند . ممکن است که این کار مقابله به مثل است . یعنی شما وقتی خانه ی والدین شوهرتان می روید با کسی ارتباط نمی گیرید و در    گوشه ای می نشینید. ممکن است که همسر شما اختلاف فرهنگی ، اعتقادی و سیاسی با خانواده ی شما دارند . وقتی ایشان به خانواده ی پدر و مادر شما می آیند آنها یک رفتارهایی می کنند یا حرفهایی می زنند که خلاف اعتقادات ایشان است. اگر چنین چیز است به پدرو مادرتان بگویید که ملاحظه ی ایشان را بکنند . دیگر اینکه وقتی همسر شما به خانه ی والدین شما می آیند به حاشیه می روند . مرد شما اقتدار دارد و دوست دارد که برای شما اصل باشد . وقتی شما به خانه ی پدر ومادرتان می روید و همسرتان را در پذیرایی می نشانید و خودتان با مادرتان نیم ساعت در آشپزخانه هستید وایشان را تحویل نمی گیرید . این برای مرد مهم است و فکر می کند که برای خانواده اش تکیه گاه نیست . و حس حسادتی هم برای ایشان ایجاد می شود. البته اینها نمی تواند دلیلی برای قطع ارتباط با خانواده ی خانم باشد. در دوری ها مشکلات حادتر و عمیق تر می شود. بستر خوبی برای شیطان فراهم می شود که دو طرف را وسوسه کند و یک کلاغ چهل کلاغ بکند. راهش قطع ارتباط نیست . اگر این جور مشکلات باشد بهترین راه این است که ملاقات و دیدار باشد و در این دیدارها گفتگو باشد و خیلی اوقات با گفتگو مشکلات حل می شود. گاهی این سوء تفاهم است . این سوء تفاهم با ملاقات و گفتگو حل می شود . در ضمن دیدار محبت می آورد . رسول اکرم می فرمایند : دیدار محبت می رویاند . یعنی شما بذر محبت را می کارید و محبت رشد می کند. این قطع ارتباط برای خانم ها خیلی سخت است . خانم ها دوست دارند که با همسرشان خانه ی والدین شان بروند . ممکن است  که آقا منعی برای دیدار خانم شان ایجاد نکرده اند و فقط خودشان نمی آیند . این برای خانم سخت است . قطع ارتباط برای پدر و مادر دختر خانم سخت است و گمان می کنند که دخترشان با شوهرش مشکل دارد و دیگران هم در مورد آقا گمان بد        می کنند. ما داشته ایم که آقا با خانواده ی همسرشان مشکل داشته اند و برداشت هایی بدی از آقا شده است ، بعد مشکل این آقا با خانواده ی خانم حل شده است ولی ذهنیت ها از بین نرفته است . در من ایشان از یک سری برکات هم خودشان محروم می کنند . در نامه ی 31 نهج البلاغه امیر المومنین به پسرش می نویسد : فامیل های تو مثل بال و پر تو هستند که با آنها می توانی پرواز کنی . اگر کسی ارتباط خودش را با فامیل قطع    می کند یعنی فرصت پرواز را از خودش گرفته است . اقوام خانم سببی هستند و اگر آقا ارتباط را با آنها قطع کند مشکلات بالا پیش می آید . اگر کسی رابطه اش را با فامیل نسبی که محارم او می شوند قطع کند ، قطع رحم انجام داده است و آفات بدی دارد . این یکی از عوامل اختلاف بین زن و شوهر است.
    849 – الان یک سال است که ازدواج کرده ام ولی شوهرم هنوز اجازه نداده است که خانواده ام را ببینم و دارم از غصه دق می کنم . راهنمایی بفرمایید . ( عوامل ایجاد اختلاف بین زنو شوهر )
    پاسخ – این کار مصداق ستم است . بعضی از زنان و مردان ستم های بزرگی در حق همدیگر می کنند . بزرگترین ستمی که درهم می کنند قطع ارتباط عاطفی است . بعضی وقتها محرومیت ها ، مالی است که این هم بد است ولی محرومیت های عاطفی خیلی بدتر است . اگر خانمی هم رابطه ی آقا را با مادرش قطع کند ، این هم ستم است . رسول اکرم می فرماید : خدا به ستمکار مهلت می دهد و آنگاه که گریبانش را بگیرد ، رهایش نمی کند. البته ممکن است که این آقا دلیلی داشته باشم . و بگوید که والدین خانم من   ستم های زیادی درحق من کرده اند . ببینید هر جور ستم و کم لطفی که آنها در حق شما کرده باشند تاوان آن این نیست که شما رابطه ی عاطفی همسرتان را قطع کنید . این عادلانه و منصفانه نیست . در قرآن داریم که دشمنی گروهی ، شما را به این نکشاند که بی عدالتی کنید . عدالت داشته باشید که به تقوا نزدیک تر است. بطور طبیعی اگر خانواده ی خانم در شهری هستند که شما هم هستید خانم نیاز دارد که هفته ای دو بار پدر و مادرش را ببیند و خلا عاطفی اش را پر کند . البته اضافه ی آن هم خوب نیست . آقایان گِله می کنند که ما هر وقت به خانه می رویم خانم مان خانه نیست و منزل پدرش است . و اختلال در نظام زندگی شان رخ می دهد . مردی که ارتباط همسرش را با خانواده اش قطع می کند مثل این است که همه ی وجود  یک درخت را قطع می کند که بعد این درخت یا می خشکد یا ضعیف می شود و میوه نمی دهد . بی تردید این خانم امنیت روانی خودشان را از دست داده اند. و پرخاشگر شده اند . ایشان افسرده می شوند و این افسردگی باعث می شود که این خانم همسرخوبی برای شوهرش هم نباشد و در آینده مادرخوبی برای بچه اش باشد . در محفل خود جای نده همچو منی را  افسرده افسرده کند انجمنی را . این یک واقعیت است . افسردگی به دیگران منتقل می شود. توصیه ی ما این است که در روش خودتان تجدید نظر کنید . ما داشته ایم که آقایی ارتباط خانم با پدرش را به مدت 5 سال قطع کرده است و خانم پدرش از دست رفته است . عمرهای ما به کوهها وصل نیست . خدا به ما ضمانت نداده است که هشتاد سال زندگی بکنیم . زندگی های ما خیلی دوام ندارد . شما باید به اینها توجه داشته باشید .  زندگی ما مثل حباب بر لب دریاست . این آقا در آینده عذاب وجدان خواهد داشت . زن یک موجودی است که نیازمند عاطفی است . زن امانت الهی در دست مرد است .     امیرالمومنین فرمودند : زنان شما امانت خدا در نزد شما هستند . اینها را آزار ندهید و بر اینها سخت نگیرید . اگر به این آقا ستمی هم شده است با این عفو ، درهای رحمت به سوی این آقا گشوده می شود. رسول اکرم فرمودند : کسی که بزرگترها را گرامی    نمی دارد از ما نیست . رسولا اکرم فرمودند : پدرها سه تا هستند . پدری که به تو زن می دهد ، پدری که تو را بدنیا آورده است و پدری که به تو درس داده است .پدر زن ، پدر دوم انسان است . این هم یکی از عوامل اختلاف بین زن و شوهر است .

  • 850 – خانم من دائم به خانه ی پدرش می رود و به هیچ وجه به زندگی خودش      نمی رسد . هر وقت از محل کار به خانه می روم با خانه ای سرد و بی روح مواجه  می شوم . بخاطر این ارتباطات او هرگز به حقوق من توجهی ندارد . آیا این کار درست است ؟( عوامل ایجاد اختلاف بین زن و شوهر )
    پاسخ – بدون تردید کار این خانم درست نیست . اگر خانم در شهر خودشان زندگی     می کنند خوب است که هفته ای یکی دو بار به خانه ی پدرشان سر بزنند که باعث نشاط و شادابی خانم می شود . این خانم دارند افراط می کنند . انسان وقتی ازدواج می کند مسئولیت جدید و مهمی را بعهده می گیرد . مخصوصا خانم ها که مسئولیت شان خیلی مهم است و در روایات ما از شوهرداری خانم تعبیر به جهاد کرده اند . پیامبر فرمودند : جهاد زن خوب شوهرداری کردن است . این خانم در رفت وآمد با خانواده شان باید تجدیدنظر بکنند. باید رسیدگی به همسر و خانه داری در اولویت کار خانم ها باشد . اسلام بر اعتدال تاکید می کند . در روایت داریم که بهترین کارها حدوسط آن است . خدا  ما را امت وسط قرار داده است . راست و چپ گمراهی است و جاده راه وسط است . ارسطو هم درباره ی افراط و تفریط سخن گفته است و افراط و تفریط را بیماری دانسته است . بعضی ها اهل چهل ستون هستند و بعضی ها اهل بیستون هستند . خانم باید   شیوه ی اعتدال را رعایت کند البته ما نباید پدر و مادر خود را رها کنیم . خانم باید روابط را مدیریت و محدود کند . شما باید طوری تنظیم کنید که زمان ورود همسرتان به منزل درخانه باشید . این زمان ، زمان مهمی است و آقا دوست دارد که وقتی وارد خانه می شود همسرش در خانه باشد . خانمهایی هم که شاغل هستند باید کارشان را طوری تنظیم کنند که قبل از همسر و فرزندان شان خانه باشند مگر اینکه امکان این کار نباشد . اگر شما قبل از همسر و فرزندانتان در خانه باشید آرامش را در خانه ایجاد می کنید . مسکن یعنی محل سکون و آرامش . وقتی مرد به خانه می آید و خانه سرد و بی روح است ممکن است که برای آمدن به خانه بی انگیزه بشوند و بدون دلیل به بیرون از خانه بروند . حضور بی دلیل مرد در بیرون از خانه زمینه و بستر انحرافات اخلاقی  را بیشتر فراهم می کند . بعضی از دامادها این توهم را دارند که مادر خانم در زندگی دخالت می کند و خانم من را علیه من می شوراند و وقتی شما زیاد رابطه داشته باشید این توهم تقویت می شود . ارتباط زیاد ممکن است که باعث شکستن حرمت ها بشود . دوری و دوستی چیز خوبی است و دین هم بر آن تاکید می کند . آقای خلیل جبران      می گوید که حتی ستون معبدها هم از یکدیگر فاصله دارند . برای ارتباط نمی توان عدد و رقم داد . در کلان شهری مثل تهران ممکن است که هفته ای دو بار خیلی سخت باشد  و هفته ای یک بار کافی است و اگر مسافت مثل تهران و قم باشد ممکن است که دو هفته یک بار برای ارتباط کافی باشد . خود انسان می تواند حس کند که در ارتباط زیاده روی می کند یا نمی کند .
    851 – من با مادرشوهرم که همسر خودش را از دست داده است در یک منزل زندگی می کنیم و هر وقت که ما می خواهیم به مسافرت برویم باید او را هم با خودمان ببریم . وقتی به شوهرم می گویم که دوست ندارم با مادرت به مسافرت برویم ناراحت می شود . آیا من توقع بیجایی دارم ؟ ( عوامل ایجاد اختلاف بین زن و شوهر )
    پاسخ – اگر مادرشوهر ناگزیر با شما زندگی می کنند همسر شما باید در بحث مسافرت مدیریت کنند و اعتدالی ایجاد کنند . گاهی اوقات بطور دسته جمعی به مسافرت بروید و گاهی اوقات همسر شما با مادرش به سفر زیارتی بروند و گاهی هم شما و فرزندان و همسرتان بدون مادرشوهرتان به مسافرت بروید . می توانند مادر را پیش یکی از فرزندان دیگر بگذارند و اگر این امکان وجود ندارد می توانند همزمان با کاروان زیارتی آنها را به مسافرت فرستاد البته اگر توان این کار را داشته باشند . اگر مادر فرزند دیگری ندارد و خود مادر هم توانی ندارد که از خودش مراقبت کنند چند راه وجود دارد .یکی اینکه شما به مسافرت نروید یا شما بدون شوهرتان به مسافرت بروید یا اینکه همه با هم به مسافرت بروید. دراین موقعیت که چاره ای نیست عقل شما کدام را انتخاب می کند ؟ حتما گزینه ی سوم را انتخاب می کند . مشکل این است که ما به خودما تلقین می کنیم که این جورمسافرت به ما خوش نمی گذرد . این به خود شما بر  می گردد .معمولا تلقین های منفی است که جلوی لذت ها را می گیرد . آبراهام لینکن می گوید : انسان ها به اندازه ای خوشحال هستند که تصمیم می گیرند خوشحال باشند . شما می گویید که دوست ندارم با مادرت به مسافرت بروم . کلمه ی مادرت بار منفی دارد . خوب است بگوید با مادر به مسافرت نمی روم . این خانم مادر همسر شما هستند و مرد نسبت به مادرش تعصب دارد همان طور که شما به مادرتان علاقمند هستید. برداشت همسر شما در مورد شما این است که شما خودخواه هستید . اگر همسر شما اصرار دارند که حتما با مادرش به مسافرت بروند شما مدتی تحمل کنید و بعد با کلام نرم و مهربانی به آقا بگویید که خوب است با هم به مسافرت برویم . کسانی که در مورد مادرشوهر موضع می گیرند بدانند که روزی شما هم مادرشوهر خواهید شد و ممکن است که شما در چنین موقعیتی قرار بگیرید و عروس شما با شما این رفتار را بکند . اسلام وظیفه ی ما را در مورد سالمندان مشخص کرده است . سالمندان می توانند در کنار خانواده ی ما باشند . اصل این است که ما به بزرگان خود برسیم و آنها در کنار ما باشد . پیامبر فرمود : کسی که بزرگان ما را احترام نکند از ما نیست . ما نمی توانیم مثل غربی ها عمل بکنیم . عاطفه و دین ما اجازه نمی دهد که بزرگان خودمان را ترک کنیم .
    852 – مادر شوهرم بین من و عروس های دیگرش خیلی فرق می گذارد و این باعث شده است که من از او متنفر بشوم و این نفرت زندگی ام را تحت تاثیر جدی قرار داده است . رابطه ام با شوهرم خراب شده است . آیا رفتار مادرشوهر من درست است ؟ من باید چکار کنم ؟( عوامل ایجاد اختلاف بین زن و شوهر )
    پاسخ – قطعا این رفتار مادرشوهر درست نیست وباعث می شود که هم عروس خانم از دست مادرشوهر کینه به دل بگیرد و هم باعث می شود که رابطه ی این خانم با    جاری هایش خراب بشود. و باعث بوجود آمدن کینه بشود . امام باقر (ع) می فرمودند که من صادق را بیشتر از همه ی فرزندانم دوست دارم ولی به او توجه ویژه نمی کنم . امام باقر (ع) دو تا پسر و پنج تا دختر داشتند.امام می فرمود که من بین صادق و بقیه ی فرزندانم فرقی نمی گذارم زیرا می ترسم که همان بلایی که برادران یوسف سر یوسف آوردند برادران صادق سر صادق بیاورند . این کلام دقت امام را می رساند . محبت قلبی دست خود انسان نیست و غیر ارادی است . انسان نمی تواند خودش را مجبور کند که دیگران را بیشتر دوست داشته باشد . در ظاهر نباید تبعیض قائل شد . ما باید مثل خورشید باشیم که بدون تبعیض بر همه بتابیم . ما داریم آقایانی که بخاطر این که  خانواده ی خانم به داماد جدید خیلی می رسند و از نظر جهیزیه بین آنها فرق گذاشته اند ، از خانواده ی خانم کینه به دل گرفته اند . ممکن است که خانواده هایی سر دختر اولشان جهیزیه خیلی زیادی نداده اند و تمکن مالی نداشته اند و به دختر آخری شان جهیزیه بیشتری داده اند ، این خانواده ها باید یه نوعی این کمبود را با خرید هدیه برای دختر اولشان جبران کنند.گاهی شما با ادبیات و لحن کلام بین عروس ها فرق می گذارید . گاهی چهره ی شما هم بین آنها فرق می گذارد . شما با زبان بدن بین عروس ها فرق  می گذارید یعنی به یکی لبخند می زنید و به دیگری رو ترش می کنید . پیامبر وقتی  عده ای دور ایشان بودند به همه یکسان نگاه می کردند و لحظات شان را بیه آنها تقسیم     می کردند . ما باید آموزه های دینی خودمان را الگو قرار بدهیم . هر کس وظیفه ای دارد . مادر شوهر نباید بین عروس هایش تبعیض قائل بشود ولی شما خانم عزیز هم باید دلتان را دریایی تر کنید . اگر دل انسان دریایی بشود ، این چیزها دل انسان را تکان      نمی دهد . اگر یک هواپیمای بزرگ در دریای حزر بیفتد هیچ اتفاقی نمی افتد ولی اگر شما یک کفش در برکه بیفتد کاملا مشخص می شود . ما باید تمرین کنیم و حساسیت زیادی نشان ندهیم . هرقدر سعه ی صدر ما بیشتر بشود تحمل این مسائل برای ما   راحت تر می شود.
    853 – جاری من خیلی به زندگی من حسادت می کند و بارها تصمیم گرفته که    رابطه ی صمیمی من و همسر و مادرشوهرم را بهم بزند . من تصمیم گرفته ام که دیگر با او هیچ رفت و آمدی نداشته باشم . راهنمایی بفرمایید .( عوامل ایجاد اختلاف بین زن و شوهر)
    پاسخ – حسادت یک صفت رذیله و ناپسند است که قبل از اینکه فرد حسود به شما ضربه بزند به خودش آسیب می زند . حسادت آفات جسمی دارد و اثر فیزیولوژیک روی انسان دارد زیرا حسادت روی سیستم عصبی انسان اثر می گذارد و انسان حسود همیشه مضطرب است . حضرت علی (ع) حسد ، جسد را از بین می برد . کار جاری شما درست نیست ولی اینکه شما هم بخواهید با او قطع رابطه بکنید کار درستی نیست . اگر شما رابطه ی خانوادگی تان را قطع کنید این قطع رحم به حساب می آید و آقات عجیبی دارد و دودش به چشم شما می رود . اگر شما رابطه نداشته باشید و به همسرتان بگویید که تو تنها برو که این هم در جلوی دیگران جلوه ی خوبی ندارد. خوب است که شما روابط را مدیریت کند . شما رابطه را کمتر کنید ولی قطع نکنید و با این کار    زمینه ی حسادت کمتر می شود. این خانم باید شیرینی های زندگی اش را به جاری خودش نگوید . اگر خدا نعمت هایی به شما داده است شما نگویید . این آموزه های دینی است . پیامبر اکرم می فرماید : اگر خدا حوائج شما را برطرف می کند آنرا بپوشانید زیرا هر انسانی که صاحب نعمت است مورد حسد قرار می گیرد . من موافق نیست که رابطه تان را قطع کنید .
     854– نظر کارشناس برنامه در مورد ازدواج دو تا خواهر دوقلو با دو تا برادر دو قلو چیست؟ ( عوامل ایجاد اختلاف بین زن و شوهر ) 
    پاسخ – این ازدواج ها فوایدی دارد . دو تا خواهر وقتی با هم جاری باشند به یکدیگر توجه بیشتری می کنند و حسادت کمتری به یکدیگر می کند ولی عیب این کار این است که سرنوشت اینها بهم گره می خورد . اگر بین یک زوج جوان اختلافی پیش بیاید و کارشان به جدایی بکشد این اختلاف در زندگی زوج دیگر هم اثر می گذارد البته نباید این جور باشد ولی متاسفانه این اتفاق می افتد . ما در بعضی از مناطق ازدواج گل به گل داریم یعنی هر خانواده یک دختر می گیرند و یک دختر می دهند . این کار هم مشکلاتی دارد گرچه فوایدی هم دارد . ما این ازدواج را توصیه نمی کنیم مگر اینکه مطمئن باشیم که مشکلی پیش نمی آید . این ازدواج ها معمولا مربوط به فیلم ها است و در زندگی واقعی کم پیش می آید . 
  •  من دختر 23 ساله ای هستم که انگیزه ای برای ازدواج ندارم . آیا انسان باید حتما ازدواج کند ؟
    پاسخ – ازنظر شرع ازدواج واجب نیست ولی مستحب موکد است . ما در بین اولیاء الهی داشته ایم که مجرد بوده اند و ازدواج نکرده اند . مثل حضرت مریم ، حضرت معصومه و میرزاحسن جلوه که فیلسوف اسلامی بوده اند . ازدواج اقتضای طبیعی انسان است . خداوند زوجیت را در تمام موجودات عالم  قرار داده است . ازدواج فواید زیادی دارد . بعضی ها فکر می کنند که برای ازدواج باید انگیزه ی غریزی باشد یعنی انسان برای رفع غرایزش ازدواج بکند . یکی از اهداف ازدواج برطرف کردن غریزهزی انسان است . انسان با ازدواج کامل می شود .افلاطون می گوید :  انسان همیشه به دنبال نیمه ی گمشده ی خودش می گردد . خانمی نزد امام باقر (ع) آمد و گفت که من نمی خواهم ازدواج کنم و مجرد بمانم و کامل بشوم . امام فرمود : اگر این راه ، راه تکامل می بود حضرت زهرا ازدواج نمی کرد . حفظ دین مهم است . رسول اکرم فرمودند : کسی که ازدواج می کند نیمی از دینش را کامل می کند . انسان وقتی ازدواج می کند زمینه ی گناهان کمتر می شود. انسان متاهل راه مشروعی برای برآوردن نیازهای غریزی خودش دارد و در این افراد زمینه ی گناه کمتر می شود. ما نمی گوییم کسی که ازدواج می کند تمام مشکلش حل می شود . حضرت به فردی فرمودند : ازدواج کن و اِلا تو از گناهکاران خواهی بود . ازدواج ایمان انسان را افزایش می دهد . داریم کسی که متاهل است اگر دو رکعت نماز بخواند از هفتاد رکعت نمازی که فرد مجرد می خواند برتر است . فرموده اند : فردی که متاهل است اگر دو رکعت نماز بخواند از روزه داری و شب زنده داری فرد مجرد پربهاتر است . پیامبر فرمود : فرد متاهل در روز قیامت خدا را پاکیزه ملاقات می کند . ازدواج در آرامش انسان موثر است البته اگر انسان درست ازدواج کند . اگر ما غلط ازدواج بکنیم نه تنها آرامش پیدا نمی کنیم بلکه اضطراب و استرس داریم و در زندگی مان مشکلات درست می شود . در قرآن داریم که خدا از جنس شما زوج هایی را آفرید تا در کنار آنها آرام بگیرید . فایده ی دیگر ازدواج امنیت روانی است . بخصوص که خانم ها با ازدواج احساس امنیت می کنند . امام رضا (ع) فرمودند : اگر خدا هم دستور به ازدواج نمی داد با ازدواج گستره ی فامیلی انسان زیاد می شود واین به انسان آرامش می دهد . ما برای پیشگیری از اضطراب و استرس می گوییم که روابط فامیلی خودتان را بیشتر کنید. با ازدواج احساس مسئولیت انسان بیشتر می شود بخصوص در آقایان احساس مسئولیت بیشتر   می شود و استعدادهای انسان با ازدواج شکوفا می شود . در ضمن اعتبار یک فرد متاهل در جامعه بیشتر از یک فرد مجرد است . حتی در استخدام ، متاهل بودن مهم است . و به اواعتماد بیشتری می کنند . درضمن ازدواج از سنت رسول خداست . رسول اکرم فرمودند: کسی که ازدواج دوری کند از من نیست . ما باید حرف اولیاء الهی را گوش کنیم . بنظر من ازدواج کنید که فواید زایادی دارد .
    ممکن است که ازدواج نکردن منشا روان شناختی داشته باشد . بعضی ها اگر انگیزه ی ازدواج ندارند بخاطر ترس است . مثلا ممکن است که در بین نزدیکان کسانی بوده اند که ازدواج کرده اند و زندگی خوبی نداشته اند یا کسانی که از زندگی شان شکایت     می کنند و آیه یاس می خوانند یا در بین نزدیکان طلاق می بیند . ما به عزیزان می گوییم که این ها نمونه ی آماری نیست . و نباید نتیجه ی آن را تعمیم داد . خیلی ها هستند که ازدواج کرده اند و خوشبخت هستند و زندگی خوبی دارند . ممکن است که خانمی ازدواج کرده است و طلاق گرفته است و از ازدواج مجدد می ترسد . زیرا مارگزیده است و از ریسمان سیاه و سفید می ترسد . بالاخره همه ی مردها بد نمی شوند . کسانی هستند که با فردی قول ازدواج داشته اند و طرف زیر قولش زده است و او دیگر از ادواج می ترسد . و به تعبیری ازدواج گریز شده است . گاهی خانم پدر زورگویی داشته است ومی دیده که پدر ، مادر را می زده است و این روی ذهنش مانده است که همه پدرها بد هستند . بخاطر همین مرد گریز  شده اند . گاهی اینها ریشه در ترس از کودکی دارد یعنی خانواده ها دخترها را از جنس مخالف خیلی می ترسانند و این به ضمیر ناخودآگاه این دختر می رود که پسر ترسناک است و وقتی بزرگ می شود از ادواج می ترسد . در این صورت باید به یک روانشناس بالینی مراجعه بکنند . گاهی ممکن است که خود خانم رابطه هایی با آقایانی داشته است و الان دیگر به آقایان اعتمادی ندارد . پس اگر کسی انگیزه ندارد ممکن است منشا روان شناختی هم داشته باشد . ممکن است که اختلال جنسیتی باشد . ممکن است که فرد الان خانم است و قالب یک زن را دارد ولی هیچ حسی به مردها ندارد و حس مردانه دارد و برعکس آنرا هم داریم که اینها اختلال جنسیتی دارند و باید آنرا درمان کنند .
    گاهی ترس از خود ازدواج نیست از پیامدهای آن می ترسد . مثلا از ارتباط همسری  می ترسد . ممکن است بعضی ها از بارداری و زایمان می ترسند . شما می توانید دخترانی را در اطرافیان خودتان ببینید که از شما کم سن تر و کم کمالات تر هستند ولی ازدواج کرده اند ، بچه دار هم شده اند و زندگی خوبی دارند .
    856 – وقتی شوهر من مادر و خواهرش را می بوسد حالم بد می شود و از همه آنها متنفر می شوم . به آقایان بگویید که این قدر قربان صدقه خواهر و مادر خود نروند . راهنمایی بفرمایید .
    پاسخ – اگر آقا چنین رفتاری را با یک خانم نامحرم داشته باشد و شما این حالت را داشته باشید این به همان ویژگی حس تملک زنان برمی گردد که کاملا طبیعی است . و زنان دوست دارند که شوهرشان متعلق به خودشان باشد . اما در اینجا آقا با مادر و خواهرشان دیده بوسی می کنند و حالت خانم فراتر از حس تملک است . اگر شما جلوی این حس را نگیرید خیلی خطرناک است . خیلی بعید است که آقایی مادر و خواهرش خودش را با قصد ریبه ببوسد . ممکن است که بندرت چنین اتفاقی بیفتد . اگر شما جلوی این حالت خود را نگیرید تبدیل به اختلال هذیانی می شود که یک اختلال روانپزشکی است و اختلال بدی است . بعضی از آن به سرطان یاد کرده اند ، دوسوم معتقد هستند که این بیماری درمان نمی شود و یک سوم معتقد هستند که ممکن است درمان بشوند و ممکن است که 30 درصد آنها به دارو جواب بدهند . در اختلال هذیانی ، شک و دو دلی به جان انسان می افتد و روح و جسم انسان را می خورد . واقعا قابل درمان نیست . ممکن است که خانم با محارم خودش دیده بوسی کند و آقا بگوید که تو قصد ریبه داشته ای . این آقا اختلال هذیانی دارد . حالا ممکن است که حس این خانم حس حسادت زنانه باشد . خانم باید جلوی این صفت رذیله را بگیرد . امیرالمومنین می فرماید : حسد جسم را از بین می برد . امام صادق (ع) می فرماید : حسد قبل از اینکه دیگری را از بین ببرد صاحب حسد را از بین می برد . روایت داریم : حسد ایمان انسان را می خورد همانگونه که آتش هیزم را می خورد . حضرت علی (ع) می فرماید : آفت دین حسد است . این خانم باید جلوی حسد را بگیرد زیرا در زندگی شان مشکل درست می کند. از سوال این طور برمی آید که مشکل این خانم حسادت است . شما الان از خانواده ی همسرتان نفرت دارید ، این نفرت بازخوردی دارد و رفتار شما با آنها عوض می شود . مصری ها می گویند : حسادت زن کلید طلاق اوست . حساسیت نشان ندهید و حسودی نکنید تا زندگی تان خراب نشود . آقایان هم باید توجه بکنند که ارتباط آنها با خانواده شان باید مدیریت شده باشد . احترام گذاشتن کار خوبی است . شما جلوی همسرتان به مادرتان و جلوی مادرتان به همسرتان احترام بگذارید . اما ارتباطات عاطفی حسابش فرق می کند و باید خیلی حساب شده باشد . دیده بوسی در موارد طبیعی خوب است مثلا اینکه مادر و خواهر از سفر زیارتی آمده باشند یا مدتی همدیگر را ندیده باشند . یا خانم او از سفری آمده است و شما جلوی مادر و خواهرتان همسرتان را می بوسید این اشکالی ندارد . خانمها به ارتباط عاطفی حساس هستند .هندی ها می گویند : هزار مرد به توافق رسند ولی دو زن به توافق نمی رسند . اینها بخاطر حساسیت ها است باید مواظب آن باشید . اگر خانم احساس کمبود محبت از طرف همسرش بکند در اینجا خودش را نشان می دهد . آقا باید مدیریت بحران را داشته باشد . اگر این خانم مورد توجه همسرش باشد ،آقا را تشویق می کند که به مادرو خواهرش توجه بیشتری داشته باشد . گاهی این حساسیت ها ریشه در خلاها دارد .
  •  خواهر شوهرم با پوشش نامناسبی جلوی شوهرم حاضر می شود و این باعث می شود که اعصاب من خرد بشود . وقتی به شوهرم می گویم که به خواهرت بگو رعایت کند ، به من می گوید که تو بیمار هستی . آیا من بیمار هستم ؟ پاسخ – اگر شما انتظار دارید که پوشش خواهر شوهرتان در مقابل شوهرتان یک پوشش کامل باشد ، این انتظار درستی نیست . اگر چنین چیزی باشد ما نگران اختلال هذیانی شما هستیم . اما اگر واقعا پوشش ایشان نامناسب و غیرعادی است ، کار ایشان اشتباه است . اگر ظاهر خواهر تحریک کننده باشد فقهاء این را اجازه نمی دهد . اگر انسان با هر انگیزه ای به همسر خودش نگاه کند اشکالی ندارد . اگر آقا به خانمی به قصد لذت نگاه کند حرام است چه خانم محرم باشد، چه محرم نباشد . حتی اگر به قصد ریبه به دست ها و صورت محارم نگاه کند حرام است . شما هم نباید خیلی به این قضیه حساسیت نشان بدهید . حتی مادر باید جلوی بچه ها پوشش داشته باشند . حساسیت زیاد شما این برداشت را برای شوهر شما  درست می کند که شما بیمار هستید .
  •  جاری من با پوشش های نامناسب جلوی همسر من ظاهر می شود . من باید چکار کنم ؟ پاسخ – جاری نامحرم است و ایشان اشتباه می کنند . ایشان باید مراقب پوشش شان باشند . امیرالمومنین فرمودند : رسول خدا زن را از زینت کردن برای غیر شوهر نهی کرده اند . اگر این کار را بکند . این حقی برای خداست که او را در آتش جهنم بسوزاند این به جهت آفت های آن است . گاهی این پوشش های نامناسب باعث بوجود آمدن اعمال ناشایست بین خانواده شده است . گاهی می گویند که ما را به چشم خواهری  می بیند . این درست نیست . پوشش های نامناسب دل نامحرم را آلوده می کند. امام صادق (ع) فرمودند : نگاه آلوده در دل شهوتی ایجاد می کند که باعث فتنه می شود . یکی از علل جرم ها و انحرافات اخلاقی بخاطر رعایت نکردن پوشش در خانواده است . بالاخره مرد می بیند و دلش می خواهد . حس زیباشنانختی زن از طریق گوش ارضاء می شود ولی آقایان از طریق چشم ارضاء می شود . بخاطر همین به آقا این می گویند که مواظب نگاهشان باشند . خانم ها گوهر هستند و باید مواظب خودشان باشند .
  • جاری من با پوشش نامناسب جلوی شوهر من می گردد و هیچ کدام از احکام پوشش را قبول ندارد . من چکار کنم تا به زندگی ام لطمه نخورد و انحرافی در شوهر و زندگی ام ایجاد نشود ؟ پاسخ – بنظر من شما روی این قضیه حساسیت های شدید نشان ندهید . مطلب مهم است ولی اگر شما حساسیت زیادی نشان بدهید چه کلامی و چه رفتاری ، این باعث نقطه ضعف شما می شود . دو تا جاری معمولا در یک فضای رقابتی هستند و بعضی ها هم نسبت به هم رقابت دارند . ممکن است که این اهرم فشاری بشود . و این خانم شما را حرص بدهد و حتی پوشش خودش را بدتر هم بکند . شما با ایشان ارتباط عاطفی برقرار بکنید و دلش را بدست بیاورید . بعد با محبت و مهربانی مطلب را غیر مستقیم و بعد غیر مستقیم به او بگویید . اگر ما بخواهیم عیب کسی را بگوییم باید شرایطش را فراهم بکنیم ، در غیر این صورت مقاومت روانی ایجاد می شود . در هنگام گفتگو اول نقاط مثبت طرف را بگویید و در ضمن گفتگوی شما باید در خفا باشد و با کلام نرم صحبت کنید و بعد ایراد او را بگویید . شما اول می توانید از طرف در مورد عیب و ایراد خودتان سوال بکنید و بعد ایراد و عیب طرف را به او بگویید ، این باعث می شود که مقاومت طرف کم بشود . حتی شما می توانید حس تملک او را تحریک کنید . اگر باز جواب نداد می توانید روابط را مدیریت کنید و رابطه را کم کنید البته نباید روابط را قطع کنید مگر در زمانی که آسیب آن برای بچه ها خیلی زیاد باشد . شما باید با تدبیر همسر خودتان را با خودتان همراه کنید . مبادا شما به همسر برادر شوهرتان توهین کنید زیرا او نسبت به اقوام خودش تعصب دارد . شما می توانید احساس خودتان را به همسرتان بگویید . و در مورد آفت های آن برای فرزندان تان توضیحاتی به شوهرتان بدهید . با این کار شما می توانید آفت ها را به حداقل برسانید . 
  •  آرام صحبت کردن شوهرم با مادرش و پچ پچ کردن های آنها ، باعث جنجال در زندگی من شده است . مادر شورهرم می داند که من از این کار عذاب می کشم ولی باز این کار را تکرار می کند . راهنمایی بفرمایید . پاسخ – این شوهر و مادرش کار خوبی نمی کنند . نجوا و پچ پچ کردن کار اخلاقی خوبی نیست . در همه جای دنیا این کار ناشایست و ناپسندی است . امام صادق (ع)    می فرماید : اگر گروه سه نفره از مومنان باشند ، دو نفر با هم نجوا نکنند زیرا این کار باعث می شود که نفر سوم را غمگین بشود و آزار ببیند . پس انیکار جالبی نیست زیرا حس کنجکاوی طرف سوم تحریک می شود که مبادا پست سر من صحبت می کنند . البته کار آنها اشتباه است ولی شما هم روی این قضیه حساسیت زیادی نشان می دهید . کار آنها آنقدر مهم نیست که شما عذاب بکشید . شما حساسیت نشان داده اید و این نقطه ضعف شده است . بیایید سعه ی صدر بیشتری داشته ایم . سعی کنید نقطه صعف خودتان را پس بگیرید .
  • مادر شوهر من با جادو همسر من را در مشت خودش گرفته است . من چکار کنم ؟پاسخ – اصل جادو قبول است و در قرآن آمده است ولی اینکه در بین جامعه عمومیت داشته باشد نیست . اگر قرار باشدکه هر کس دیگری را جادو کند ، پس جایگاه خدا چه می شود ؟ اینها معمولا به کم تدبیری های خود ما برمی گردد و ما فرافکنی می کنیم و آنرا به گردن جادو می اندازیم . اینها جادو نیست . این مادر کاری کرده که پسر بیشتر به او توجه می کند . شاید مادر بدون شرط محبت می کند ولی بیشتر خانم ها با قید و شرط محبت می کنند . ممکن است که مادر اگر خواسته ای دارد با یک ادبیات دیگری بیان می کند و خانم با ادبیات دیگری بیان می کند . گاهی خانم با تحکم صحبت می کند و آقا قبول نمی کند و این باعث قشقرق می شود. تفاوت ادبیات مهم است . وقتی همسر شما از راه می رسد شما به استقبال همسرتان بروید و به او خسته نباشید بگویید . بعد به او یک چای بدهد و بعد خواسته ی خودتان را بگویید . اینها سحر و جادو نیست . شما ببینید که حقوق همسرتان را ر عایت می کنید یا خیر ؟
  • مدتی است که همکلاسی من نگاههای معنی داری به من می کند بطوری که بقیه دانشجوها هم متوجه این قضیه شده اند . برخورد من با این آقا باید چطور باشد ؟  پاسخ – خانم ها بدانند که نگاههای معنادار آقایان به خانم ها دو معنا دارد. یک معنایش برای ایجاد ارتباط دوستی است که رابطه ای برای رفع غرایز برقرار بکنند و سوء استفاده بکنند . و دیگر اینکه از این ارتباط لذت ببرند . هشتاد درصد نگاه آقایان به خانم ها این معنا را دارد . یک گروهی از آقایان وقتی به خانم نگاه می کنند قصدشان ازدواج است . یعنی با نگاه به خانم می فهمانند که من شما را دوست دارم و راغب هستم که با شما ازدواج کنم که این حدود بیست درصد آقایان را شامل می شود . توصیه ی من به این خانم این است که شما باید بی اعتنایی کنید . اگر این آقا جزو هشتاد درصد باشد ، بی اعتنایی شما باعث می شود که تیر ایشان به سنگ بخورد . اگر ایشان جزو بیست درصد باشد باز شما باید بی اعتنایی کنید که مورد تهمت قرار نگیرید . اگر شما به نگاههای ایشان جواب بدهید دیگران فکر می کنند که شما با هم ارتباطی دارید و این یک لطمه است . درست است که قصد ایشان ازدواج است ولی معلوم نیست که شما بهم برسید . و اگر بهم نرسید شما لطمه می خورید . اگر شما می خواهید که برایتان مشکل پیش نیاید ، بی اعتنایی کنید . اگر این آقا قصدش ازدواج باشد و شما بی اعتنایی کنید ، این آقا راغب تر می شود. برای رابطه ، آقایان دختران سهل الوصول را خیلی دوست دارند . ولی برای ازدواج ، آقایان خانمی را دوست دارند که سهل الوصل نباشد . اگر قصد این آقا ازدواج باشد نیازی به این نگاهها و بازی ها نیست . و این آقا اقدام می کند . و از شما سرنخی پیدا می کند و شماره ای از شما پیدا می کند و با خانواده شان به منزل شما می آیند . حتی اگر این آقا در دانشگاه به شما پیشنهاد ازدواج داد شما بگویید که هر کاری آدابی دارد . پس رابطه برقرار نکنید حتی ارتباط بصری . ممکن است که آقا بگوید من الان موقعیت ازدواج را ندارم . و واقعا قصدش ازدواج باشد ولی خانم ها نباید رابطه برقرار بکنند . شما بگویید که شما چند وقت دیگر آمادگی دارید و من اگر خواستگار بهتری نداشتم شما می توانید سال دیگر با خانواده تان اقدام کنید . پس به هیچ وجه رابطه برقرار نشود .در ضمن بخاطر پیشنهاد این آقا شما خواستگاران خودتان را رد نکنید زیرا فرصت ها از دست می رود. و معلوم نیست که این آقا به خواستگاری بیاید . زیرا شرایط انسانها عوض می شود و مانع ایجاد می شود. گاهی خانم با اینکه رابطه ای با آقا ندارد ولی به او دلبسته می شود و امید می بندد . دین و سلام وعلیک روز به روز دلبستگی ایجاد می کند و ممکن است که آقا نتواند به خواستگاری بیاید و به خانم لطمه می خورد .
  •  شوهرم در حضور خانواده ی خودش به من بی احترامی می کند و وقتی من به او اعتراض می کنم ، می گوید که من می خواهم به همه بفهمانم که زن ذلیل نیستم . راهنمایی بفرمایید . پاسخ – بعضی از آقایان معنی زن ذلیلی را نمی دانند . زن ذلیلی یعنی اینکه آقا تمام اختیار زندگی را به دست خانم بدهد و همه ی مسائل زندگی تحت اختیار خانم باشد. خانم مدیریت کنند و آقا بدون اجازه ی خانم آب نخورد . این خلاف اقتضای طبیعت مرد است . روایت داریم که مرد مسئول خانواده و زن مدیر خانه است . اگر آقا این مسئولیت را به همسرش بسپارد ، این خلاف اقتضای خودش است . زن هم که اقتدار مرد را  می گیرد خلاف اقتضای طبیعت خودش است . و این زن ، این آقا را دوست ندارد زیرا زن دوست دارد که مردش مقتدر باشد . بعضی ها فکر می کنند که اگر به همسرشان احترام بگذارند و مهربانی کنند و به خواسته های منطقی او جواب بدهد این زن ذلیلی است . اگر احترام به زن و مهربانی به او زن ذلیلی است تمام اولیاء خدا زن ذلیل بوده اند . پیامبر به خدیجه خیلی توجه می کردند و به ایشان احترام می گذاشتند و حضرت علی (ع) به فاطمه مهربانی می کردند و در خانه کار می کردند . در قرآن تاکید شده است که با همسرتان به نیکی معاشرت بکنید . رسول اکرم فرموند: شما زن را بصورت امانت الهی گرفته اید با آنها به خوبی رفتار کنید . حضرت علی (ع) می فرمایند : زنان شما امانت الهی در دست شما هستند بر آنها سخت نگیرید . وقتی شما به همسرتان احترام بگذارید ، محبت کنید و حقوق او را رعایت می کنید ، نشاط و شادابی همسر شما حفظ می شود. و دچارافسردگی نمی شود، بعد همسر خوبی برای شما و مادر خوبی برای فرزندان شما می شود و می تواند بچه های خوبی تربیت بکند . بر اساس آمیزه های دینی وقتی مرد به خانمش محبت می کند باعث می شود که زیبایی زن حفظ بشود و زن پیر نشود. این به نفع خود مرد است . حضرت امیر فرمودند : اگر شما به زن توجه کنید برای حال او بهتر است و زیبایی او استمرار پیدا می کند .انگلیسی ها می گویند : زن خوب محصول شوهر خوب است یا زنی که در چهل سالگی جوان مانده است بخاطر شوهر خوبش است . آقایان باید این فکر غلط را از بین ببرند . وقتی ایشان به شما احترام نگذارند اعضای دیگر خانواده هم به شما احترام نمی گذارند و در واقع احترام امامزاده دست متولی آن است . حالا این خانم چطور می تواند این رفتار همسرش را کنترل کند ؟ اگر خانم می خواهند جلوی این رفتار آقا را بگیرند ، باید در جمع به این آقا اقتدار بدهند، از آقا اطاعت کنند و در مقابل مخالفت آقا قشقرق راه نیندازند . و مقابله نکنند . مرد شما در یک بزنگاههایی به شما امر و نهی می کند که مهم است . گاهی کل خانواده جمع است و آقا در وسط سریال تلویزیونی می گوید که خانم برویم . در اینجا خانم باید از آقا اطاعت کند . وقتی آقا می بیند که شما به حرف او گوش نمی کنید ، آقا در جای دیگر قلدری می کند که همه بدانند او زن ذلیل نیست . اگر خانم همان موقع بگوید که باشد برویم حتی ممکن است که نظر آقا برای رفتن عوض بشود زیرا اقتدار آقا تثبیت شد . یک بچه ی چهار ساله در خانه خیلی آرام است ولی وقتی به میهمانی می رود لودگی انجام می دهد و شلوع می کند ، این بچه نیاز به توجه دارد . شماوقتی به میهمانی رسیدید به بچه بگویید که شعر بخوان . بعد همه بچه را تشویق می کنند و بچه به دنبال بازی خودش می رود. پس شما به مردتان توجه بکنید که دیگر نیاز نباشد با این رفتارها بخواهد اقتدار خودش را  ثابت کند .
  •  شوهر من به پدر و مادرش کمک های مالی می کند . آیا او در مقابل نیازهای مادی والدینش وظیفه ای دارد ؟ پاسخ – در مورد انفاق و دادن نفقه شرع اسلام قانون هایی دارد . از نظر شرعی و قانون مدنی ما ، نفقه ی زن بر عهده ی مرد است. قانون مدنی ما نفقه را اینطور تعریف کرده است : غذا ، البسه ، لباس ، مسکن و اثاث البیت در حد شان خانم ، اگر خانم عادت به خدمتگزار داشته یا بیمار است ، این هم جزو نفقه است . در قرآن داریم که نیازها و پوشش خانم ها در حد شان بر عهده ی آقایان است . در مرحله ی بعد نفقه ی فرزند بر عهده ی آقا است . در قانون مدنی ما گفته شده است که نفقه ی اولاد بر عهده ی پدر است . مرحله ی بعد قانون مدنی گفته شده است که نفقه ی پدر و مادر با رعایت بعهده ی اولاد است . اگر مرد توان داشته باشد باید به همه ی اینها نفقه بدهد . اگر مرد توان ندارد که به همه ی اینها نفقه بدهد ، اول باید به همسرش نفقه بدهد . در قانون مدنی گفته شده که با بودن زوجه و با وجود چند واجب النفقه ، نفقه ی زوجه واجب است . بعد از زن ، نفقه ی فرزند بر پدر واجب است .  در قانون مدنی ما گفته شده است که نفقه ی فرزند مقدم بر نفقه ی پدر و مادر است . شوهر شما در این حد وظیفه دارد که به پدر و مادرش کمک کند البته اگر مرد توان داشته باشد و پدر و مادر مستحق نفقه باشند. کسی مستحق نفقه است که ندار باشد و شغلی هم ندارد که نیازهای خودش را برآورده بکند. مرد برای همسرش تعهد کرده است که نفقه بدهد . ولی برای پدر و مادرش در صورتی که آنها مستحق باشند نفقه می پردازد . اگر پدر و مادر چهار پسر دارند باید آنها مخارج والدین را بین خودشان تقسیم کنند البته اگر همه توان مالی داشته باشند . خویشاوندان دو گونه هستند . خویشاوندان در خط عمودی و خویشاوندان اطراف . خویشاوندان در خط عمودی صعودی یعنی ابوی و خویشاوندان در خط عمودی نزولی یعنی فرزندان . برادر ،خواهر، عمو ، عمه و فرزندان آنها خویشاوندان اطراف هستند . خویشاوندان در خط عمودی ملزم به انفاق به یکدیگر هستند. این آقا از نظر شرعی ملزم به نفقه دادن به برادر و خواهر مستحق خود ندارند . سوره بقره آیه 215 می فرماید : دارایی که دارید برای پدر و مادر ، نزدیکان ، یتیم ها ، فقرا و کسانی که در راه مانده اند انفاق کنید .حضرت علی (ع) می فرمایند : کسی که خدا به او دارایی می دهد باید از این مال به نزدیکانش بدهد. صله ی رحم دو معنا  دارد . صله به معنای وصل است که با هم ارتباط داشته باشیم و معنای دیگر صله دادن و کمک به نزدیکان است .
  •  خانم من روی کمک های مالی من به پدر و مادرم بسیار حساس است و اگر بفهمد که کوچکترین کمکی به آنها کرده ام داد و فریاد راه می اندازد و مدتها با من قهر می کند. آیا من حق ندارم به پدر و مادرم کمک بکنم ؟ پاسخ – اگر شما توان مالی داشته باشید و پدر و مادرتان هم مستحق نفقه باشند ، واجب شرعی و قانونی است که شما به آنها نفقه بدهید . اگر شما درآمد کمی داشته باشید و در حد شان خانم و فرزندان به آنها نفقه ندهید و از آنها بزنید و به پدر و مادرتان بدهید ، این خلاف شرع و وظیفه است . امیرالمومنین در آخرخطبه ی 23 نهج البلاغه می فرماید :  از نزدیکان فقرای خود روی برنگردانید . روایت داریم که اگر کسی به اقوامی که مشکل مادی دارد کمک کند این بالاترین ثواب بخشش است . این کار آثار و برکات زیادی در زندگی دارد . یکی از اصحاب پیامبر می گفت که جوانی را دیدم که چوپانی می کرد و به پیامبران گفتم که ای کاش عمرش را در راه خدا صرف می کرد .پیامبر از او پرسید آیا کسی را داری که به او کمک کنی ؟ او گفت : من به مادرم کمک می کنم . پیامبر فرمود : این کار خوبی است و بدان که بهشت زیر پای مادران است . از نظر اخلاقی ما موظف هستیم که به نزدیکان خودمان کمک بکنیم .
  • در مورد عوامل اختلاق بین زن و شوهر توضیحاتی بفرمایید.
    پاسخ – اولین عامل ،دخالت های دیگران است . مادرشوهرها نباید در حق عروس هایشان جفا کنند و هوای آنها را داشته باشند زیرا اگر شما با او رفتار خوبی نداشته باشید ، او افسرده می شود و نشاط خودش را از دست می دهد و بعد نمی تواند به نیازهای غریزی و عاطفی شوهرش که فرزند شماست برسد و روحیه ی تلاش در زندگی را ندارد و دود این به چشم شما می رود . گاهی نصیحت هایی که مادرشوهر در زندگی به عروس می کند ممکن است که به معنای دخالت نباشد. و بخاطر خیر خواهی این کار را می کنند ،پس شما در مقابل آنها مقاومت نکنید . حالا اگر این حرفها به معنای دخالت واقعی است ، باید از این گوش بیاید و از گوش دیگر برود زیرا اگر شما به این دخالت ها ترتیب اثر بدهید      زندگی تان خراب می شود . آقایان هم باید بدانند که اگر بین خانم و مادرشان اختلافی پیش آمد و مادرشان رفتار خوبی با همسرشان نداشتند ،آقا باید از همسرش دفاع کند زیرا این حمایت برای زن خیلی مهم و آرام بخش است.عامل دوم وابستگی به خانواده است. آقایان باید وابستگی هایشان را به خانواده شان کم کنند . دلبستگی چیز خوبی است .همه ی ما باید دلبسته ی همدیگر باشیم ولی نباید وابسته باشیم زیرا وابستگی چیز خوبی نیست . زیرا زن می خواهد که مرد تکیه گاه او باشد و مردی که به مادرش تکیه می کند نمی تواند تکیه گاه خوبی برای همسرش باشد.خانم ها هم نباید در رفت و آمد به خانه ی والدین شان زیاده روی کنند . شما باید به حقوق مردتان توجه بکنید . اگر رفت و آمد شما به خانه ی والدین در زندگی شما اختلال ایجاد کند ، در زندگی تان مشکل ایجاد می شود . عامل سوم رفع غرایز در زندگی مشترک است . اهمیت این رفع غرایز در زندگی زناشویی خیلی مهم است . بر اساس آمار حدود 60 درصد طلاق ها ،بخاطر غرایز جنسی است . اسلام به این غرایز، دید مقدسی دارد . نگاه اسلام به این مسئله یک نگاه الهی است . خانم ها در این مسئله نباید حیا کنند زیرا این حیا ، حیای عاقلانه نیست . زن و مرد ، دو تا دنیای متفاوت هستند و در غرایز هم با هم تفاوت هایی دارند . آنها باید دنیای یکدیگر را درک کنند. عوامل سرد مزاجی ممکن است که جسمی یا روحی یا هورمونی باشد . ما در مورد غرایز جنسی     نمی توانیم تمام مطالب را در برنامه بگوییم . من در یک محفل خصوصی این مطالب را بیشتر توضیح داده ام . این مطالب در یک دی وی دی بنام هنر عشق بازی جمع آوری شده است .

آیسان بازدید : 181 1392/04/29 نظرات (0)

تاثیر مادر زن بر روابط خانوادگی زوج

تاثیرمادر زن بر روابط خانوادگی زوج :

هر ازدواجی در ابتدا با مشکلاتی همراه است

واگر کسی بگوید که من با همسرم هیچوقت مشکلی نداشته ام

بدانید کمی اغراق می کند و يا دروغ مي گويد

زیرا که هر دو نفر هم مرد و هم زن از دو خانواده ی مختلف با

آداب و سنن متفاوت هستند

ونگرشها نیز فرق می کند

پس آشكار ست که از ابتدا اختلاف نظري و عقايدي وجود داشته باشد

اما چه کنیم که این اختلافها کمتر شود؟آيا زندگي خودمان را با چند اختلاف و بگو مگو از بين ببريم؟

گفتیم در بحثهای قبلی که باید با درایت و اندیشه وکمی هم صبوری

شناختی عمیق از طرف مقابل به دست آوریم

تا بتوانیم شیوه ی برخورد با او را به دست آوریم

وهم چنین اینکه چه زمانی بهترست

تا عقاید و آرا درست خود رامطرح کنیم تا مورد پذیرش قرار گیرد

خب در این میان :

نقش مادر زن چیست؟

یک مادر زن دوست دارد دخترش عاقبت بخیر شود

و هیچگاه داغ طلاق بر پیشانی اش نخورد

و هیچگاه پیش مردم ؛خوار و ذلیل نگردد

اما بعضی از مادر زنها می دانند که چگونه باید رفتار کنند

اما بعضی از مادر زنها نمی دانند که چگونه باید رفتار کنند

یک مادر زن آگاه وتحصیلکرده و با تجربه

هیچگاه به طور مستقیم به زندگی دختر و دامادش دخالت نمی کند

و سکوت اختیار می کند

اما در برخوردهای دخترش با دامادش باید دقیق شود

و اگر خدای ناکرده رفتار نامناسبی از دخترش دید

بعدا وقتی دخترش تنها بود ؛به او یاد آوری کند

و گوشزد کند

و حتما به دخترش هم بفهماند که موضوعی را که به تو گفتم

رازی بین من و تو باشد

واسم مرا پیش همسرت درین زمینه نیاور

چون ؛دامادها ؛ به اسم مادر زن هم حساس هستند

چه رسد به دخالت کردن او

حتی از نوع خوبش

خب باید برایتان بگویم ؛اگر می خواهید همیشه مادر زنی محبوب

باشید

هیچگاه خودتان را با دامادتان درگیر نکنید

ازینکه نوشته های مرا می خوانید ؛ممنونم

            27/3/1390

                            فهیمه خراسانی


http://taranekhaneeshgh.blogfa.com/post-43.aspx

آیسان بازدید : 302 1392/04/29 نظرات (0)

دخالت مادر زن

مواظب دلسوزيهاي خانمانسوز و بيجاي مادرتان در زندگيتان باشيد



سلام خسته نباشید ( از مدیر سایت . مشاوران تقاضامندم منو راهنمایی کنند)
من 11 ماه است که عروسی کرده ام و به قولی متاهل شده ام
خانم بنده 18 سالشه و بنده هم 26 سالمه و یه پسر که تازه خدا بهمون داده
مادر زن بنده خیلی تو زندگی ما دخالت میکنه یعنی تا جایی رسیده که هر وقت میخواهیم بریم جایی مهمونی خانومم زنگ میزنه از مامانش اجازه میگیره و حتی چه نوعی لباس بپوشه رو هم از مامانش میپرسه(بعضی وقتا که میخوهیم عروسی بریم لباس منم از مامانش میپرسه که چه جور لباسی بپوشونه به من) عین یه بچه که مامانش همه چیزشو بهش یاد میده
حالا این یه سر قصه ناتمومه منه ... دیگه خودتون حسابشو بکننین دیگه از غذا گذاشتن چطوری باشه و چی باشه و کجا بریم و چکار کنیم و چکار نکنیم و ... همش از مامانش میپرسه انگار من توی این خونه آدم نیستم .... همش بهش میگم هرچی میخوای بپوشی(لباس) یا هرجا میخوای بری یا نری و غیره و ذالک بامن مشورت کن ولی انگار که نه انگار من حرفی زدم و چیزی از من شنیده ... از این گوش میشنوه و از گوش دیگه میره بیرون (به حرفام گوش نمیکنه)
من میدونم که تقصیر مامانشه چون چند بار خودم با چشام دیدم(مامانشم یعنی همون مادر زن بنده ... اصلا چیزی حالش نیست که منم هر چی به اون میگم اونم از این بدتر. ... اصلا آتیش بیار معرکه همون مادر زنم هستش ... مادر زن نگو بلای جون بگو ... < ما که از مادر زن جماعت شانس نیاوردیم>
مامان تنهایی داره یعنی سه تا پسر داره ولی همشون سر کار میرن و پدر زنم هم سر کار میره ... مادر زنم صبح تا شب خونه تنها میمونه و همش به همسر بنده اسرار میکنه که بیا اینجا(یعنی پیشش ... زنم هم به من فشار می یاره و گریه می کنه میگه می خوام برم پیش مامانم و منم گاهی اوقات یک روز در میان و گاهی هم هر روز میبرمش پیش مادرش .... من اسیر و کبیر کرده تو این بی پولی و بی بنزینی باید هر روز اسیر بشم خانم رو ببرم خونه مامانش ... یه روز که مامانشو نمی بینه انگار یک ماه اونو ندیده .. هر ساعت هم دائما با تلفن با مامانش صحبت میکنه ولی چیکار کنم که مادر زنم دخالت ها می کند....
مادر زن من هم خیلی بد دهن است و لج باز و یکدنده ... هر حرفی رو که خودش بزنه باید همون حرف عملی بشه کسی رو حرفش حرف نمی یاره حتی شوهرش ولی من نمی خوام به حرفای اون برم و حرفاش وگوش کنم چون از بس حرف میزنه تمامی حرفاش چرند و پرنده ... هیچ کدوم از حرفاش درست و حسابی نیست(امتحان کردم ها ... یه بار حرفاشو گوش کردم افتادم تو چاه...)
شما بفرمایید ( از مدیر سایت . مشاوران تقاضامندم منو راهنمایی کنند)من باید چکار کنم که بتونم این مادر زنمو جای خوش بشونم و بتونم تمام کردار همسرمو بکشم سمت خودم
چیکار کنم دیگه مامانی نباشه ...؟
لطفا منو راهنماییی کنید ... از کسایی که تجربه دارن تقاضای کمک می کنم



سلام و خوش آمديد
فکر ميکنم همسرتون همونطور که سنش رو گفتيد هنوز به اون بلوغ نرسيده که حس کنه متاهل شده و تازه به ميمنت و مبارکي مادر هم شده و اين شما هستيد که کارتون سخت تر ميشه و بايد کم کم آماده اش کنيد تا پخته بشه البته با دعوا و جر و بحث نه،بشينيد باهاش حرف بزنيد مهارتهاي خودتون و همسرتون رو با خوندن کتابها و مطالب آموزنده زناشويي و البته اگه ميشه با مشاوره افزايش بديد،اين خيلي خوبه که تو زندگي زناشويي مرد طالب بهتر شدن زندگي باشه و در واقع انگيزه براي افزايش مهارتهاي زندگي و يا رفتن پيش مشاوره رو داشته باشه چون کار رو راحت تر ميکنه و معمولا خانمها کمتر با اينجور کارا مخالفت ميکنن،سعي کنيد کم کم بهش و خودتون کمک کنيد و باور کنيد خواستن تونستن است.موفق باشيد برادر عزيز تالاري.....



همسر شما با توجه به سن ازدواجش ، اعتماد به نفس کافی را ندارد ، و از طرفی وابسته به راهنماییهای مادر است .

در درجه اول بهتر است بد بینانه نگاه نکنید ، و این را به حساب این که همسر شما چون نگران نا بلدیهایش برای زندگی بوده و تمایل به بلده بودن داشته و کم نیاوردن و مادر هم که روحیه حمایت و ساپورت تام رادارد لذا دختر به سوی مادر و مادر به نیت خیر تکیه گاه دختر شده .

در این که این روند معیوب است شکی نیست ،اما در نوع نگرش شما به قضیه که نوع رفتارتان را تعیین می کند ،هم تجدید نظر می طلبد ، هم به کار گرفتن مهارتهای لازم برای تقویت اعتماد به نفس همسرتان و تشویق و ترغیب وی به این که خود می تواند مستقل تصمیم بگیرد .

اگر احیاناً در مقابل نابلدیها و بی تجربگیهایش که منجر به خراب کاری می شده ( از همون ابتدای ازدواج ) راه سرزنش و تأکید هیچی نمی دانی و بلد نیستی و .... امثالهم ، را تا کنون رفته اید ، از این راه خارج شوید که بیشتر اعتماد به نفس وی را ضعیف کرده و به سمت مادر سوقش داده است .

او در سن نامناسب ( از جهت بلوغ کافی با توجه به نرم اکثریت نسل حاضر از این لحاظ ) با شما ازدواج کرده و درکش کنید که مسئولیت یک زندگی اونهم با سریع بچه دار شدن برایش سخت بوده و به مادر پناه آورده ، در حالی که خود شما در سن مناسب و پخته بوده اید نسبت به او و البته قاعدتاً کمبودها و محرومیت هایی را چشیده اید . اما همه را به خاطر شرایط سنی و ضعف اعتماد به نفس و زمان ازدواجش ببینید . این گونه با صبر و متانت و مهربانی به او کمک خواهید کرد و درکش می کنید .

توصیه می کنم ابتدا خود با یک مشاور به طور حضوری وارد صحبت بشوید و مهارت کسب کنید و سپس همسرتان را نیز همراه سازید
.





مدیریت محترم من کتابهای زیادی را در موارد اذدواج و نوع زندگی و شیوه صحیح زندگی خوندم ... مثلا کتاب مطلغ عشق (گزیده ای از رهنمودهای سید علی خامنه ای به زوج های جوان) و صمیمانه با عروس و داماد را خوندم .. مطالعاتی نسبتا خوبی دارم ... این را برای این نمی گویم که شما بگویید مثلا اسم کتاب رو آورد که چی بشه ... منظورم اینه که تغریبا و تا حدود خودم مهارتهای زندگی رو میدونم و کتابهایی رو هم برای همسرم گرفتم ولی اون هیچ علاقه ای به کتاب نداره
مادرش یه آدم ساده لوحه ولی بی سواد و بد بینه و خود بینه ... عصبیه و گاهی اوقات بخاطر عصبی شدنش فشارش میره بالا ... هر وقت هر حرفی رو که به دخترش یاد میده من میرم به حسابش می بینم حرفاش از واقعیت خیلی دوره ... مثلا اگه شما بگی ماست سفیده اون میگه نه سیاهه ... و خیلی حرفای دیگه که نمی تونم بیارم اینجا
...
مثلا چگونه تشویقش کنم برای مستقل بودن مثالی بزنید ؟؟؟
از ابتدای نامزدی هیچوقت بهش نگفتم که شما چیزی بلد نیستی و غیره حتی تشوقش هم کردم ولی هر وقت خانومم چیزی درست میکنه (مثلا غذا) مادرش میزنه تو ذوغش یعنی عوض اینکه تشویقش کنه به دخترش فحش و ناسزا میگه. میگه تو هیچ چیز بلد نیستی درست کنی .. ولی اینطوری نیست ها ! ( باور کنید مادر زنم با سن 45 سالگیش هنوز بلد نبود آش درست کنه ولی خانومم از مادر من آش رو یاد گرفت و رفت به مامانشم یاد داد ( مادر شلخته ای داره خیلی تو کارهای خونه مهارت نداره فقط بلده تخم مرغ بپزه )... خانومم بهترین غذا رو درست میکنه بخدا آشپزیش تکه پیش مادر خودم آشپز شده آخه هر کی عروس مامانم بشه بهترین عروس میشه(تعریف نیست ها ) ....
در ضمن شما کدام مشاور را پیشنهاد می کنید؟

سلام علیکم
خیلی باهاش حرف زدم ولی اصلا حرفامو نمشنوه یعنی هر وقت حرف باهاش ملایم حرف میزنم میگه تند حرف بزن یا اینکه طوری حرف میزنه که تمام گفته هام یادم میره و نمی دانم چی می خواستم بگم
کتاب هم براش گرفتم ولی نمی خونه...اصلا علاقه ای به کتاب نداره
پیش مشاور هم نرفتم ولی در همین فکرم که برم پیش یه مشاور
ولی باور بفرمایید بخاطم مادر زنمه میدونی چرا؟ چون مادر زن من 3 روزه که رفته کربلا (ایشالا قسمت شما بشه) از وقتی که رفته دیگه کسی نیست تو زندگی مون دخالت کنه .... امروز یه کم بهتر بود و صمیمی تر
ولی شما هم راست میگین شاید مهارتهای زندگی رو هنوز بخوبی یاد نگرفتیم

آیسان بازدید : 327 1392/04/29 نظرات (1)
مادر زن

يكى از امورى كه بين زن و شوهر را بهم مي‏زند و آسايش وخوشى را از خانواده‏ ها سلب مي‏كند و حتى گاهى باعث طلاق بلكه قتل وجنايت مي‏شود مزاحمتها و دخالتهاى بيجاى مادر زن است.

مادر زن قبل از اينكه دخترش را شوهر دهد دامادى را در مغزخويش مجسم مي‏نمايد كه داراى تمام كمالات و خوبيها بوده و از كليه‏ نواقص و بديها منزه باشد.انتظار دارد يك چنين جوان ايده ‏آلى كه به طورحتم نصيب خودش نيز نشده از دخترش خواستگارى كند و او را سعادتمندو قرين خوشبختى گرداند.و به همين اميد جوانى را به دامادى انتخاب‏ مي‏كند.

ابتدائا اميدوار است همان داماد ايده‏ آل باشد بدين جهت نسبت‏ به ‏او اظهار علاقه مى‏نمايد، پذيرايى و احترام مى‏كند.پيش خود مى‏گويد:اگرمختصر عيبى هم داشته باشد با دخالت و راهنماييهاى من اصلاح مى‏شود.

اگر تازه داماد مطابق ميلش در آمد شاد و خرم است و حرفى درميان نيست.ليكن اگر مطابق دلخواه نبود فورا در صدد چاره جويى برمى‏آيد.ابتدائا تصميم مى‏گيرد از تجربه‏ هايى كه در دوران زندگى زناشويى‏خودش با ديگران داشته استفاده نمايد و دامادش را مطابق دلخواه بار بياورد،بدين منظور نقشه‏ ها مى‏كشد و از كليه امكانات استفاده مى‏كند.

گاهى به عنوان دلسوزى و خيرخواهى پند و اندرزش مى‏دهد،مصلحت انديشى و راهنمايى مى‏كند.گاهى از طريق قهر و دعوا و غر و نق‏ وارد عمل مى‏شود.

بهترين حربه ‏اش اينست كه در دخترش نفوذ كرده او را وسيله‏ رسيدن به هدف قرار مى‏دهد.با تلقينات خويش او را به ناسازگارى و ايرادو بهانه‏ جويى وادار مى‏كند.

گاهى دستور قهر و دعوا مى‏دهد.گاهى دستور التماس و گريه‏ مى‏دهد.از شوهرش بدگويى و عيبجويى مى‏كند.زن بيچاره هم كه هنوزسرد و گرم روزگار را نچشيده و با شوهرش كاملا مانوس نشده و به‏ مصالح واقعى خويش وقوف كامل ندارد،و مادرش را بهترين حامى وخيرخواه مى‏پندارد تحت تاثير افكار و تلقينات او قرار گرفته بر طبق‏ دستوراتش رفتار مى‏كند.

اگر توانستند بدين وسائل داماد را مسخر سازندحرفى در ميان نيست،ليكن اگر داماد تسليم خواسته آنان نشد لجبازى وكشمكش به صورت شديدترى شروع خواهد شد.حتى ممكن است در اثرلجبازى،كار به طلاق بلكه قتل و جنايت منتهى شود.بدين جهت اكثردامادها از دست مادر زنشان ناراضى هستند و از مزاحمتها و دخالتهاى‏بيجاى او آه و ناله دارند.ناسازگاريها و بهانه‏ گيريهاى همسرشان را بگردن‏ او مى‏گذارند.مى‏گويند اوست كه حرف ياد دخترش مى‏دهد و نمى‏گذاردزندگى كند.

بد نيست‏به عنوان نمونه به درد دل چند داماد توجه كنيد:

(جواد-م) مى‏نويسد:مادر زن من يك ديو است‏يك اژدها است افعى دو سر است.خدا چنين مادر زنى را نصيب گرگ بيابان نكند.چنان‏ دمارى از من در آورده و چنان روزگارم را سياه و زندگى را به كامم تلخ‏ كرده است كه كم مانده از دستش ديوانه شوم.و سر به كوه و بيابان‏بگذارم...تنها من نيستم كه از دست مادر زنم دل خونى دارم اين يك دردعمومى است. فكر مى‏كنم از هر صد نفر مرد متاهل 95 نفرشان به آن مبتلاهستند.تازه بقيه هم لابد مادر زن ندارند.

(محمد-ف) مى‏نويسد:مادر زنم در زندگى من و زنم دخالت‏ مى‏كند.بى‏خود باعث ناراحتى ما مى‏شود.پشت‏ سر فاميل من غيبت ‏مى‏كند.وقتى براى زنم چيزى مى‏خرم فورا ايراد مى‏گيرد. از رنگ آن‏ انتقاد مى‏كند مدلش را نمى‏پسندد و با هزار و يك جور دليل سعى مى‏كندچيزى را كه خريده‏ام بى‏ارزش جلوه دهد.

(پرويز-ك) مى‏نويسد:تا حال سه مرتبه ما را تا آستانه طلاق‏برده.مثل عقرب نيش ميزند.به دخترش ياد مى‏دهد كه نسبت‏به من‏بى‏احترامى كند و به كارهاى منزل نرسد و توقعات بيجا داشته باشد هروقت‏به خانه ما بيايد تا يك هفته منزل ما تبديل به جهنم مى‏شود.بدين‏جهت چشم ديدنش را ندارم (1) .

اكثر دامادها چاره كار را در اين مى‏بينند كه بهر طور شده نفوذ مادرزنشان را قطع كنند و جلو دخالتهاى او را بگيرند.بدين منظور ملاقاتها ورفت و آمدها را حتى المقدور محدود مى‏سازند.اجازه نمى‏دهند همسرشان‏بخانه پدر و مادرش برود يا آنها به خانه‏اش بيايند.با آنها قطع رابطه‏مى‏كند،گوش به حرفشان نمى‏دهد،بى‏اعتنايى مى‏كند.به دخالتهاى آنان اعتراض مى‏نمايد.و به طور خلاصه در مقابل آنها سرسختى و مقاومت‏نشان مى‏دهد.

ليكن روش مذكور با اينكه متعارف است‏يك روش عقلائى نيست‏بلكه غالبا نتيجه معكوس مى‏دهد.زيرا محبت دختر و مادر يك پيوند طبيعى‏است كه قطع كردن آن به آسانى امكان پذير نيست.چگونه مرد انتظار دارد.

دخترى كه سالها در دامن مادرش پرورش يافته و از مهر و محبت‏بى‏شائبه‏او برخوردار بوده و هنوز او را بهترين حامى و خيرخواه خويش مى‏داند،به مجرد اينكه با يك مرد ناشناس پيمان زناشويى بست‏بدون چون و چراتسليم او شود و زحمتها و محبتهاى پدر و مادرش را يكسره ناديده بگيرد وبطور كلى با آنان قطع رابطه كند؟!

هرگز چنين امرى امكان پذير نيست.و اگر هم در اثر ناچارى چندروزى با آنها قطع رابطه كرد دوام پيدا نخواهد كرد.زيرا حركت جبرى‏هميشگى نخواهد بود.تا مدتى ممكن است صبر و حوصله بخرج بدهد امابالاخره بستوه آمده در موقع مقتضى عكس العمل شديدى از خويش نشان‏خواهد داد.ممكن است،در اثر سختگيريهاى زياد گستاخ و پررو شود وبناى نافرمانى و عصيان را بگذارد.

ممكن است‏به قصد انتقام،با خويشان‏شوهرش ناسازگارى و اوقات تلخى كند و هر روز اسباب نزاع و كدورت‏فراهم سازد.به علاوه خيلى بعيد است كه مرد بتواند بدين وسيله روابطمادر زنش را بكلى قطع كند.بالاخره او از دخترش دست‏بردار نيست. بلكه‏همين امر باعث مى‏شود كه كينه و كدورتش زيادتر گردد و مستقيم وغير مستقيم با دخترش تماس بگيرد و او را به ناسازگارى و اذيت و آزارتشويق كند. در اين صورت ممكن است در اثر لجبازى و كينه‏توزى كار به‏طلاق و جدايى بكشد.بسيارى از طلاقها در اثر همين لجبازيها وستيزه‏گريهاى غير عقلائى بوجود آمده است.

از همه اينها گذشته،اصولا به نفع انسان نيست كه با خويشان‏همسرش كه مى‏تواند از حمايت آنها برخوردار شود و از معاشرت و رفت وآمد با آنها استفاده كند بطور كلى قطع رابطه كند.

بهر حال اين روش نه تنها كار را اصلاح نمى‏كند بلكه مشكلات رازيادتر و اوضاع را وخيم‏تر خواهد كرد.حتى ممكن است‏به خودكشى ياقتل و جنايت منتهى شود.

پليس هند گزارش داد كه روابط نامساعد ميان داماد و مادر زن يكى‏از علل اصلى 146 خودكشى است كه در سال گذشته در دهلى نو وقوع‏يافته است (2) .

مردى كه از دخالتهاى مادر زنش ناراحت‏بود خودكشى كرد (3) .

مردى كه از دخالتهاى بيجاى مادر زنش به تنگ آمده بود او را ازتاكسى بيرون انداخت (4) .

داماد سر مادر زنش را با چكش شكست.و برادر زنش كينه او رادر دل گرفته با چاقو وى را مجروح كرد و متوارى شد (5)

مردى بنام...چون از دست مادر زنش بستوه آمده بود ظرف كله وپاچه جوشان را روى سر و صورت او ريخت.مادر زن فريادى كشيد و نقش‏بر زمين شد.او را به بيمارستان رساندند.اما پزشك معالج پس از معالجات اوليه گفت:

چون سوختگى عميق و خطرناك است‏بايد او را به تهران ببريد.

زن همراه مادرش عازم تهران شد و به شوهرش گفت:ما در شوشترازدواج كرديم ولى بزودى در تهران از هم طلاق خواهيم گرفت.چون‏شوهرى مثل تو به درد من نمى‏خورد (6) .

پس روش مذكور بر رويهم روش خوبى نيست و تا ضرورت اقتضانكند نبايد آن را انتخاب نمود.ليكن چاره كار منحصر به آن نيست‏بلكه راه‏ديگرى نيز وجود دارد كه معقول‏تر و اطمينان بخش‏تر بوده علاوه بر اينكه‏ضررى ندارد غالبا با موفقيت توام است.قبلا لازم است دو نكته را يادآورشويم:

اول-اين مطلب مسلم است كه مادر زن دشمن و بدخواه دامادنيست.بلكه بر طبق ناموس طبيعت‏بايد دوستدارش باشد،چنانكه در اوائل‏خويشاوندى غالبا چنين است.به علاوه، مقتضاى محبتى كه نسبت‏به‏دخترش دارد اينست كه دامادش را نيز دوست داشته باشد زيرا سعادت وخوشبختى دخترش را در دست او مى‏داند.پس اگر در زندگى داخلى آنهادخالت مى‏كند مسلما قصد سوئى ندارد بلكه هر چه باشد از روى دلسوزى وخيرخواهى است.

البته امكان دارد كه دخالتهاى بيجا و پيشنهادهاى نادرست و حتى‏زيانبخشى داشته باشد ليكن آنهم در اثر نادانى و جهالت ميباشد.نبايد بنظربدبينى بآنها نگاه كرد.

دوم-علاقه مادر و فرزند يك علاقه طبيعى است كه قطع آن بآسانى امكان‏پذير نيست.و اگر كسى در صدد قطعش برآيد چون بر خلاف‏ناموس خلقت قدم برداشته آثار سوئى ببار خواهد آورد.اصولا وجهى‏ندارد و دور از انصاف هم هست كه انسان بخواهد رابطه مادر و دختر راقطع كند و در بينشان جدايى بيفكند.

چنانكه مرد ميخواهد با پدر و مادرش آزادانه رفت و آمد كندهمسرش نيز اهل عاطفه است و دلش ميخواهد با خويشانش معاشرت‏داشته باشد.

با توجه به مطالب مذكور ميتوان گفت كه بهترين طريق حل اين‏مشكل اينست كه با مادر زن بلكه ساير خويشان همسرش معاشرت وروابط حسنه داشته باشد و از آنها كاملا احترام كند.با زبان خوش ومهربانى سعى كند محبت آنها را جلب نمايد.با نيكى و اظهار محبت دلشان‏را بدست آورد.در كارها با آنها مشورت نمايد.
مشكلات زندگى را در ميان‏نهاده از فكر آنها استمداد كند.به پيشنهادها و راهنماييهاى مفيدشان گوش‏بدهد.از همسرش انتقاد نكند. كارى كند كه آنها يقين داشته باشند كه‏نسبت‏به دخترشان وفادار است و واقعا او را دوست دارد.اگر پيشنهادنادرستى داشتند كه انجام دادن آن صلاح نيست‏يا برايش امكان ندارد بداندكه قصد سوئى ندارند در اينصورت سعى كند با زبان خوش و دليل و برهان‏مفاسد آنرا برايشان اثبات كند،در رد پيشنهادشان به تندى و خشونت‏يابى‏اعتنائى متوسل نشود.حتى اگر از همسرش دلخورى داشت ميتواند به‏عنوان استمداد نه اعتراض مطلب را دوستانه با آنها در ميان بگذارد و ازنظرياتشان استفاده كند.

داماد بايد همواره اين مطلب را در نظر داشته باشد كه مدارا و سازش با مادر و پدر و برادر زن و جلب دوستى آنها يكى از رموز بزرگ‏زناشويى و از لوازم زن‏دارى محسوب ميشود.بدينوسيله نسبت‏به داماداعتماد و محبت پيدا ميكند و بسيارى از مشكلات زناشويى خود بخود حل‏ميشود.بنابراين اگر ديده ميشود كه اكثر دامادها از دست مادر زنشان‏ناراضى هستند چنان نيست كه همه‏اش تقصير مادر زن باشد بلكه خودشان‏نيز بى‏تقصير نيستند.زيرا آنها هستند كه با رفتار غير خردمندانه خويش‏يك دوست واقعى را بصورت يك مزاحم در آورده‏اند.

بسيارند دامادهاييكه با مادر زن و پدر و برادر همسرشان روابطنيك دارند و از معاشرت و پشتيبانى آنها برخوردار ميشوند.

به نمونه زير توجه فرماييد:

(منوچهر...) مى‏نويسد:مادر زن من يك فرشته است‏بلكه ازفرشته هم بهتر.از مادرم بيشتر او را دوست دارم.مهربان و رئوف و فهميده‏و خوش قلب است.مادر زن من حلال مشكلات زندگى داخلى من است.

وجود او ضامن خوشبختى و سعادت خانوادگى من است (7) .

البته ممكن است در بين مادر زنها افراد لجوج و نادان وخودخواهى پيدا شوند كه قابليت تفاهم و اصلاح نداشته باشند و بهيچ وجه‏نتوان جلو دخالتهاى بيجا و پيشنهادهاى سفيهانه آنها را گرفت،ليكن دراينصورت هم صلاح نيست‏با تندى و خشونت و قهر و دعوا با آنها رفتاركرد،بلكه بهتر است‏حتى الامكان با نرمى و مدارا و اخلاق خوش با آنهارفتار كرد.زيرا گرچه قابليت اصلاح ندارند ليكن بدينوسيله ميتوان تاحدودى از لجبازيها و ايرادهاى آنها كاست و از خطرهاى بزرگى كه ممكن است كاخ زناشويى را از هم بپاشد جلوگيرى كرد.

در اينگونه موارد بر مرد لازم است‏سعى كند با همسرش تفاهم كامل‏برقرار سازد.با اظهار محبت قلبش را مسخر نموده اعتمادش را جلب كند.

در مورد پيشنهادها و دخالتهاى نادرست مادر زنش با زبان خوش ومهربانى مطلب را با همسرش در ميان بگذارد و مفاسد آنرا برايش تشريح‏كند و با دليل و برهان برايش اثبات كند كه پيشنهاد مادرش از روى نادانى‏صادر شده بصلاح واقعى نيست.

اگر مرد توانست‏با همسرش تفاهم كامل برقرار كند و او را هم عقيده وهم سليقه خويش گرداند همه مشكلات و از جمله مشكل مادر زن خود بخودبرايش حل ميشود.بهر حال اين مطلب را هيچگاه نبايد فراموش كرد كه بانرمى و مدارا و اخلاق خوب و تدبيرات خردمندانه همه مشكلات را ميتوان‏حل كرد و پيمان مقدس زناشويى را استوار ساخت.

آیسان بازدید : 296 1392/04/29 نظرات (0)
زندگي جهنمي با دخالت مادرزن
جام جم آنلاين: مادر زنم باید تصمیم می گرفت که چه بپوشم . چه کسانی به خانه ما رفت و آمد کنند، حقوقم را چگونه و برای چه چيز خرج کنم.

مرد میانسال با حالتی پریشان وارد شعبه دادگاه خانواده شد و مقابل قاضی نشست و گفت : آقای قاضی دیگر از دخالتهای مادر زنم خسته شدم و هرچقدر هم به همسرم تذکر دادم که برای زندگی مشترکمان خودمان باید تصمیم بگیریم بی فایده بود.

" بنابراین حاضرم تا تمام مهریه همسرم را یک جا پرداخت کنم و از این زندگی جهنمی آزاد شوم. قاضی که سعی می کرد مرد میانسال را به آرامش دعوت کند گفت: آقا سعی کنید آرامش خود را حفظ کنید و مشکل خود را کامل توضیح دهید تا بتوانم به شما کمک کنم."

مرد میانسال خود را روی صندلی جابه جا کرد و گفت: درست 27 سال قبل همان زمانی که پسری 22 ساله بودم به اصرار مادرم به خواستگاری دختر همسایمان رفتیم من که در حال و هوای جوانی سیر می کردم و تا آن زمان به فکر تشکیل یک زندگی مشترک نبودم از پدرم تقاضا کردم تا کمکم کند بلکه بتوانم شغلی مناسب برای خود دست و پا کنم . با کمک خانواده ام شغلی مناسب راه اندازی کردنم و با گرفتن جواب مثبت از خانواده همسرم او را با 1 میلیون پول نقد به عنوان مهریه به عقد دائم خود در آوردم . اما پس از عقد رفتار های عجیبی از همسرم و مادرش می دیدم که برایم قابل درک نبود.

خانواده همسرم توقعات بی شماری از من داشتند که فراهم کردن آن ها برای من که با کمک پدرم به تازگی شغلی را راه اندازی کرده بودم بسیار سخت بود. هر بار که به خانه آنها می رفتم با حالتی طلبکارانه از من می خواستند که هرچه زودتر خانه ای خریداری کنم و با برگزاری مراسمی با شکوه همسرم را به خانه ببرم . من که تصور می کردم پس از ازدواج تمام این حرف ها تمام می شود تلاش کردم که هر چه زودتر مراسم را برگزار کنم  اما این تازه شروع مشکلات بود زیرا پس از آن همسرم نیز با مادرش همراه شد و دستورات دو برابر شد.

مرد میانسال آهی کشید و گفت: مادر زنم باید تصمیم می گرفت که من چه بپوشم . چه کسانی به خانه ما رفت و آمد کنند، حقوق و در آمدمان را چگونه و برای چه موضوعی خرج کنیم . من که از این نوع رفتار مادر مهناز ناراحت بودم بارها موضوع را به وی متذکر شدم اما بی فایده بود . بنابراین تصمیم گرفتم که به راهم ادامه دهم و خودم برای زندگی مشترکمان به عنوان یک مرد تصمیم بگیرم اما با حضور طولانی مادر همسرم در خانه ما تقریباً چنین چیزی غیر ممکن بود .

مدتی از زندگی ما می گذشت و من رویای پدر شدن را در ذهن خود می پروراندم اما وقتی موضوع را با مهناز مطرح کردم گفت باید کمی راجع به این موضوع فکر کند وقتی شب به خانه برگشتم همسرم به من گفت که مادرم اجازه نمی دهد فعلاً بچه دار شویم من که از این حرف بسیار ناراحت شده بودم تصمیم گرفتم که با مادر همسرم صحبت کنم اما حرف زدن با او نیز بی فایده بود بنابراین تصمیم گرفتم که به موضوع بی تفاوت باشم اما نمی توانستم. برای من خیلی سنگین بود زیرا من مرد آن خانه بودم و تصمیم گیری تمام مسائل آن زندگی باید زیر نظر من صورت می گرفت اما با وجود مادر همسرم این امر غیر ممکن شده بود .

مشکلات وقتی بیشتر شد که پس از فوت پدر مهناز مادرش برای زندگی به خانه ما نقل مکان کرد . دیگر احساس می کردم کار زندگی مان تمام است و روز به روز نقشم در زندگی به عنوان یک مرد کمرنگ تر می شد . من فقط منبع در آمد این زندگی بودم و برای هیچ کاری حق اعلام نظر نداشتم . 17 سال از زندگی مان گذشته بود که تازه اجازه پیدا کردیم به بچه دار شدن فکر کنیم و در سن39سالگی طعم پدر شدن را چشیدم . اما با به دنیا آمدن دخترمان مشکلات بیشتر شد.

مادر مهناز دوست داشت که دخترمان را همانند فرزند خودش تربیت کند در این مدت چندین بار تصمیم گرفتم تا از همسرم جدا شوم اما به خاطر دخترمان از تصمیم خود منصرف شدم . تا آنکه چندی قبل احساس کردم که رفتار دخترم نسبت به من تغییر کرده است وقتی پیگیر موضوع شدم متوجه تاثیر حرف های مادر مهناز بر روی دخترم شدم . او این بار سعی کرده بود که به دختر 10 ساله ام آموزش دهد که باید از پدرش و هر مرد دیگر دوری کند هرچه سعی کردم که به دخترم توضیح دهم بی فایده بود با دیدن این صحنه دیگر تصمیم قطعی خود را گرفتم و امروز به اینجا آمدم تا با پرداخت مهریه همسرم از او جدا شوم تا بلکه پس از زندگی 27 ساله از دستورهای مادر زنم خلاص شوم.

قاضی پس از شنیدن اظهارات مرد میانسال و به دلیل غیبت همسرش وقت رسیدگی مجدد را صادر کرد تا پس از شنیدن حرف های زن حکم را صادر کند.(مهر)

اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آمار سایت
  • کل مطالب : 423
  • کل نظرات : 17
  • افراد آنلاین : 22
  • تعداد اعضا : 0
  • آی پی امروز : 69
  • آی پی دیروز : 105
  • بازدید امروز : 134
  • باردید دیروز : 205
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 786
  • بازدید ماه : 786
  • بازدید سال : 38,358
  • بازدید کلی : 380,704